نسبت روزنامهنگاران زن و مرد در تحریریههای ایران/ کمرنگ شدن حضور مردان در تحریریه ها خوش یمن نیست

به گزارش اقتصادنیوز، فضای تحریریه روزنامهها در سالهای اخیر، بهتدریج دچار تغییری محسوس شده است. اگر زمانی بیشتر نیروهای خبری را مردان تشکیل میدادند، امروز در بسیاری از رسانهها، حضور زنان در موقعیتهای خبرنگاری و دبیران گروه به امری معمول تبدیل شده است و حتی میتوان تعدادی از آنها را پشت میز سردبیری نیز مشاهده کرد؛ تغییری که تدریجی و پیوسته رخ داده، آنقدر آرام که شاید تنها آنها که سالها در فضای تحریریهها قلم زدهاند، بتوانند تفاوتها و علتها را تشخیص دهند.
آنگونه که نیلوفر حامدی در روزنامه شرق گزارش داده است؛ نگاهی به تحریریههای امروز بهخوبی نشان میدهد که در برخی از آنها حتی میزان تولیدات زنان از مردان بیشتر است؛ از پیگیری گزارشهای شهری گرفته تا تدوین پروندههای اجتماعی، از مدیریت صفحات فرهنگی تا هماهنگیهای روزمره با عکاسان و دبیران فنی.
در فضای پرچالش رسانهای ایران که هر روز با محدودیتهای اقتصادی، فشردهشدن صفحات، کمبود کاغذ و ناپایداری منابع انسانی روبهروست، این پایداری و حضور مؤثر، اهمیتی دوچندان دارد. اگرچه این حضور پررنگ الزاما به معنای دستیابی به جایگاههای ارشد تصمیمگیری نیست، اما در لایههای اجرائی بهنوعی ستون اصلی تحریریهها محسوب میشود. حالا شاید بتوان گفت بخش مهمی از تداوم حیات مطبوعات بر گرده زنانی است که با حقوق ناچیز، جریان رسانهای را زنده نگه داشتهاند.
نسبت زنان و مردان در تحریریه ها
این گزارش، به مناسبت هفدهم مرداد، روز خبرنگار، نگاهی به صندلی روزنامهنگاران در روزنامههای مختلف انداخته و نسبت زنان و مردان آن را بررسی کرده است. اما پرسش این است که اگرچه تحریریهها روزبهروز زنانهتر میشوند، آیا این تغییر مبارکی است؟
براساس آخرین دادههای جهانی، زنان حدود ۳۹ درصد از کل خبرنگاران جهان را تشکیل میدهند. این آمار اگرچه در خاورمیانه چندان دقیق و البته جدید نیست، اما طبق آخرین گزارشها، زنان سهم حدود ۲۳درصدی از خبرنگاران را دارند. برای مثال، این عدد در کشورهای عربی همچون لبنان، حدود ۲۵ درصد است.
آخرین بار، علیرضا شیروی، مدیرکل رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سال ۱۴۰۲ عنوان کرد که ۴۰ درصد از خبرنگاران ایران، زنان هستند. او همچنین مدعی شد که دو هزار مدیرمسئول رسانههای مختلف در ایران زنان هستند. متأسفانه همچون سایر حوزهها، رصد آماری وضعیت خبرنگاران در ایران چندان شفاف نیست.
در نتیجه این گزارش نگاهی مشخص به تحریریه ۱۰ روزنامه و دو رسانه آنلاین در ایران داشته و در پرسوجو با نیروهای فعلی همان رسانهها، حضور زنان خبرنگار نسبت به مردان را بررسی کرده است. بر همین اساس، در روزنامه ایران ۴۳ خبرنگار زن و ۱۱ خبرنگار مرد، در روزنامه پیام ما هفت خبرنگار زن و چهار خبرنگار مرد، در سایت اکوایران ۱۹ خبرنگار زن و ۱۵ خبرنگار مرد، در روزنامه هممیهن ۱۱ خبرنگار زن و ۱۰ خبرنگار مرد، در روزنامه اعتماد پنج خبرنگار زن و چهار خبرنگار مرد، در روزنامه دنیای اقتصاد ۵۴ خبرنگار زن و ۳۳ خبرنگار مرد، در روزنامه شرق ۱۸ خبرنگار زن و ۱۰ خبرنگار مرد و در روزنامه همشهری ۳۰ خبرنگار زن و ۳۲ خبرنگار مرد فعالیت میکنند.
در این میان، تعداد خبرنگاران مرد به زن در چهار رسانه برتری داشت. به این ترتیب، در سایت خبرآنلاین ۱۰ خبرنگار زن و ۱۳ خبرنگار مرد، در روزنامه هفت صبح دو خبرنگار زن و ۱۱ خبرنگار مرد، روزنامه خراسان ۱۸ خبرنگار مرد و ۹ خبرنگار زن و در روزنامه آرمان امروز فقط هشت خبرنگار مرد فعالیت میکنند. درباره روزنامههایی همچون کیهان، وطن امروز و جوان نیز مایل به اطلاعرسانی بودیم، اما همکار رسانهای از میان این سه روزنامه در دسترس نبود؛ اگرچه شنیدهها حاکی از آن است که تعداد خبرنگاران مرد در این سه روزنامه بیشتر از زنان است. نگاهی ساده به این عدد و ارقام نشان میدهد که تحریریهها به وضوح زنانه شدهاند. اما علت این تغییر که ازقضا بسیار هم آرام و پیوسته رخ داده چیست و چه چشماندازی مقابل آینده روزنامهنگاری کشور ترسیم میکند؟
روزنامهنگاری برای روزنامهنگاری
«نرگس جودکی» در حال حاضر دبیر اجتماعی رسانه شبکه آفتاب است. او در دهه ۹۰ با حضور در روزنامه شهروند در جایگاه سردبیر، یکی از نخستین زنانی بود که در آن سالها از جایگاه اجرائی به منصب مدیریتی رسانه میرسید. او از زنانهشدن تحریریهها با عنوان «ماندن» تعبیر میکند: «این درست است که تحریریهها زنانه شدهاند و علل متعددی هم دارد. دلیل اول اینکه خیلی زمان برد تا زنان بتوانند خودشان را ثابت کنند که میتوانند برابر با مردان بهعنوان یک روزنامهنگار فعال باشند؛ نسبت به دهههای گذشته که ما میخوانیم و میشنویم که تحریریهها چقدر مردانه بودهاند. راهی که حالا چند سالی است باز شده، مسیری نیست که زنان روزنامهنگار بخواهند آن را کنار بگذارند. در تمام این سالها و دههها، تمام زنان روزنامهنگاری که فعالانه در میدان قلمزدن حضور داشتند، مشوقانی بودند برای سایر زنان کمسنوسالتر ما که از دانشکدههای روزنامهنگاری یا بهطور تجربی در تحریریهها به این سمتوسو کشیده شدند. این مسیر طولانی و پرمشقتی بوده که زنان بهتنهایی آن را طی کردهاند و قطعا که حاضر نیستند عرصه را خالی کنند. از سوی دیگر، یک نوع مقاومت از جنس «ماندن» هم در حضور زنان روزنامهنگار وجود دارد؛ از این حیث که با توجه به تمام معضلات اقتصادی که بر جامعه سایه افکنده است، زنان بیشتر در تحریریهها ماندهاند. با وجود دستمزدهای بسیار پایینی که این حرفه به آن دچار شده است و دشواریهای خاصی که بهطور متمایز در شغل روزنامهنگاری وجود دارد، زنان ماندهاند و مقاومت میکنند و بهنوعی در حال حراست از این سنگری هستند که بهراحتی به دستش نیاوردهاند. در مقابل مردان به انواع و اقسام مختلف از تحریریهها رفتهاند».
او معتقد است روزنامهنگاری برای زنان پلی برای رسیدن به اهداف دیگر نبوده است؛ برای همین در گذر سالها و ایجاد مشکلات اقتصادی در رسانهها، آنها ماندهاند و مردان بیشتر رفتهاند: «الان که تحریریهها خیلی کوچک شده است و وضعیت اقتصادی رسانهها مساعد نیست، مردان با خروج از روزنامهنگاری و رویآوردن به مشاغل دیگری همچون روابطعمومی سازمانها، خودشان بر زنانهترشدن فضای رسانهها اثر گذاشتهاند؛ با رفتن و نماندنشان. ضمن اینکه تعدادی از مردان روزنامهنگار همواره از صحنه سیاست به رسانه روی آورده بودند یا در رسانهها چهرهای پیدا کرده و به جهان سیاست وارد شدهاند. درواقع آنها هدف غایی خود را روزنامهنگاری تعیین نکرده بودند، بلکه این حرفه یکی از چندین کاری بوده که در کنار فعالیتها یا کنشگریهای خود داشتهاند. حال آنکه همین فضا و عرصه برای زنان به شکل دیگری صورتبندی شده است. آنچه من در تحریریهها و بهویژه در میان روزنامهنگاران اجتماعی میبینم، این است که آنها کارشان را دقیقا برای روزنامهنگاری انجام میدهند و قرار نیست این شغل برایشان پلی باشد که به هدفی دیگر برسند؛ روزنامهنگاری برای روزنامهنگاری. درواقع باید بگویم زنان روزنامهنگار در این تاریخ، با مقاومتشان بار بزرگی را بر دوش میکشند».
تابآوری زنان در بحرانها
روزنامه «پیام ما» که تحریریهاش را بیشتر زنان تشکیل میدهند، یک سردبیر زن نیز دارد. «فاطمه علیاصغر» که سالهاست بالا و پایین مطبوعات را دیده و هنوز هم اثرگذار در این حرفه نقش ایفا میکند، در گفتوگو با «شرق» به تحولات متعدد دهههای اخیر مطبوعات اشاره میکند: «جامعه روزنامهنگاری در دو دهه اخیر شاهد تحولات متعددی بود؛ ازجمله دو مهاجرت بزرگ که یکی بعد از «بهار مطبوعات» و دیگری پس از سال ۸۸ رخ داد و تعداد درخور توجهی از اهالی مطبوعات را از بدنه آن جدا کرد. در مقابل، در سالهای اخیر ما شاهد توانمندشدن زنان بودیم که توانست از پوسته سخت خودش عبور کند و وارد جامعه شود. اما ماجرا از زمانی چرخش بزرگی داشت که فشار اقتصادی بر روزنامهها بسیار زیاد شد. تعدیل، تغییر و تغییر مواضع زیادی در رسانهها ایجاد شد. در نتیجه، گروههای مختلف که متشکل از زنان و مردان بود، تصمیم گرفتند برای تابآوری و استمرار حیات خود سراغ بسترهای جدید اشتغال بروند. بااینحال، این پایان ماجرا نبود».
او معتقد است بعد از فشارهای اقتصادی، مردان رفتند اما زنان ماندند: «فاصله بسیار میان تورم و دستمزد، خبرنگاران مرد زیادی را از تحریریهها دور کرد، اما زنان که همواره در طول زندگی از کودکی تا تحصیل و اشتغال، دشواریهای زیادی را متحمل شده بودند، در مقابل بحران اقتصادی هم تابآوری بیشتری از خود نشان دادند. حالا این زنان بودند که عشق و انگیزه لازم را برای آگاهیبخشی در درون خود داشتند و آن را به صفحات و سطور روزنامهها نیز تزریق کردند. مثلا خود من، به خاطر عشق به نوشتن، مجبور شدم چندین جا کار کنم که هم روزنامهنگار بمانم و هم معیشتم را حفظ کنم». علیاصغر که همین حالا از نزدیک شاهد تلاش مضاعف روزنامهنگاران زن است، میگوید: «با همه وجودشان میجنگند؛ مینویسند، سر برنامه و نشست خبری میروند، سوژه جدید پیدا میکنند، برای رشد شخصی خودشان تلاش میکنند و حقیقتا در مقابل آنها مردان روزنامهنگار بدون شرایط مالی مناسب اصلا وارد تحریریه نمیشوند. هرچند کماکان هم گردانندگان و صاحبان سرمایه در مطبوعات مردان هستند، اما انگیزه و شور و علاقه زنان روزنامهنگار نقش بسزایی در حیات رسانهها دارد».
نباید روزنامهنگاری را شغلی زنانه بشناسند
اما کلیشههای جنسیتی هم در این تغییر پیوسته در بدنه مطبوعات کشور نقش کمی ایفا نکرده است. «شهرزاد همتی»، سردبیر فعلی روزنامه «شرق» که خودش پیشتر خبرنگار و دبیر اجتماعی همین روزنامه بوده است، با اشاره به این فاکتور مهم توضیح میدهد: «روزنامهنگاری به دلیل اینکه بهشدت در ایران شغل فقیری است، در برههای از زمان ناگهان خالی شد. همین الان هم اگرچه دانشجویان روزنامهنگاری خیلی زیاد هستند، اما متأسفانه بازار کار مناسبی برای آنها وجود ندارد. در نتیجه فضا اینگونه پیش رفت که کلیشه «مرد نانآور خانواده»، تحریریهها را تا اندازه زیادی از حضور مردان خالی کرد.
به نظر من یکی از برجستهترین علل کمرنگشدن حضور مردان در تحریریهها به همین موضوع برمیگردد که آنها با تصمیم شخصی یا جبر جامعه مجبور شدند به سمت مشاغلی بروند که نانآوری بیشتری برایشان به همراه داشته باشد».
او همچنین به وظیفه روایتگری اشاره میکند: «منظر دیگری که میتوان به آن پرداخت، از زاویه روایتگری است. گویی مردان از روایتگری خسته شده باشند، این زنان بودند که باز هم تا حد زیادی مبتنی بر همان وظایف و خصلتهای الصاقشده به جنسیتشان، ماندند، صبوری کردند، شنیدند و روایتگری کردند. این دو دلیل در کنار هم از نگاه من تأثیر زیادی داشت تا به اینجا برسیم که تحریریهها زنانه شوند؛ زنانی که ماندند تا حقشان را بگیرند.
با وجود اینکه در دهههای گذشته هم تعداد زنان روزنامهنگار کم نبود و از قضا تأثیر زیادی هم داشتند و بدنه مطبوعات را هم تشکیل میدادند. اما در تمام این مدت نتوانسته بودند از نظر مدیریتی حق خود را به دست آورند و «سقف شیشهای» سبب شده بود که نهایتا از جایگاه دبیری بالاتر نروند».
با این حال این تغییرات از نگاه سردبیر روزنامه «شرق» ضرورتا مبارک هم نیست: «باوجوداین من نمیتوانم به همه این تغییرات نگاه مبارکی داشته باشم؛ چراکه نگاه صاحبان مطبوعات در نهایت اینگونه است که وضعیت درآمدی باعث شده تا مردان بروند و در نتیجه فضا برای زنان خالی شود. همین الان هم حقوق یک زن سردبیر روزنامه با یک کارگر مرد تفاوت چندانی ندارد. حرفم این است که کمرنگشدن مردان در تحریریهها ضرورتا اتفاق خوشیمنی نیست و نباید رویکرد فانتزی به آن داشته باشیم. بله، از نگاه من چراغ روزنامهها الان به لطف زنان روشن مانده است. شما فقط به ۱۲ روز جنگ نگاه کنید، میبینید که زنان روزنامهنگار تا چه اندازه در ثبتوضبط و روایتگری آن روزهای هولناک نقش پررنگی داشتهاند. اما همین هم میتواند در آینده تبعات خودش را داشته باشد و نیازمند آسیبشناسی است. آفت بزرگی که تهدیدمان میکند، این است که در آینده به اینجا برسیم که بگویند «روزنامهنگاری شغل زنانه است». تحریریهها و مطبوعات و جان روزنامهنگاری برای پویایی و حیات مؤثر خود نیازمند تکثر است».
سهم زنان از تحریریهها؛ ۶۰ درصد
«سعید ارکانزاده یزدی»، روزنامهنگار و پژوهشگر علوم ارتباطات اجتماعی، در تبیین فضای فعلی تحریریهها چند قدم جلوتر هم میرود و آن را فراتر از استاندارد برابری جنسیتی میبیند: «رسانههای ایران همچنان که خود آینه جامعهاند، در نقش نهادهایی فرهنگی و اجتماعی، مناسبات درونیشان نیز آینه تمامنمایی از جامعه ایران است. وقتی هنوز در نهادهای فرهنگی و اجتماعی کشور مردسالاری و قیممآبی و اقتدارطلبی دست بالا را دارد -با وجود تمام ترکهایی که بنیان مردسالاری را متزلزل کرده- چرا نباید در رسانههای ما این وضع حکمفرما باشد؟ حضور اثرگذار زنان در رسانههای ایران برای پیشرفت و توسعه کشور بسیار ضروری و فراتر از استاندارد «تنوع و برابری جنسیتی» در یک کسبوکار یا نهاد فرهنگی است.
روزنامهنگاری کنجهای تاریک را میکاود و ناراستیهای پنهانشده و مسائل مغفولمانده را روی صحنه و به مرکز توجهات میآورد. روزنامهنگار در کشورهای رو به توسعه برای رسیدن به چنین اهدافی از ژرفای جان و جسمش و از اعماق تجربه زندگیاش در اجتماع مایه میگذارد. زنان روزنامهنگار میتوانند مسائل و مشکلاتی را در عمق جامعه ایران دریابند که مردان روزنامهنگار، آنهم در جامعهای بهشدت جنسیتزده و پدرسالار، هرچه تلاش کنند، نخواهند توانست به طور کامل به درک و دریافت آن راه یابند؛ بنابراین حضور زنان در رسانههای ایران واجب و حیاتی است».
از نگاه او، نظام رسانهای ایران اکنون در بسیاری از زیرشاخههای خود بر شانههای زنان ایستاده است: «بهویژه در رسانههایی که به بودجه عمومی متصل نیستند. بودجههای عمومی و پول نفت هنوز میتوانند بخشی از ساختارهای کهنه و روشهای منسوخ را حفظ کنند؛ چنانکه در رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون جلوههایی از آن را میبینیم. حال آنکه در رشته ارتباطات دانشگاههای کشور اکثریت مطلق با دانشجویان زن است. بازدید از تحریریه روزنامهها و سایتهای خبری و خبرگزاریها، حضور پررنگ زنان را نشان میدهد. سهم زنان در تحریریهها در آخرین پیمایش انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران حدود ۶۰ درصد بوده است. در نشستها و بازدیدها و رویدادهای خبری میتوان تعدد زنان خبرنگار را به چشم دید. در کنار رسانههای رسمی، زنان در رسانههای بدیل مانند پادکستها و حسابهای کاربری حرفهای و پرمخاطب در رسانههای اجتماعی و پیامرسانها نیز نقشهای پررنگی بازی میکنند. اما با وجود این حضور و کثرت، هنوز مردان در رسانهها اثرگذاری و زور تصمیمگیری بیشتری از زنان دارند. سطوح بالای مدیریتی در رسانهها در ید قدرت مردانه است. مدیران مسئول و سردبیران زن در رسانههای ایران کمتعدادند. بیشتر زنان در لایههای پایینی و میانی هرم نیروی انسانی رسانهها حضور دارند، اما نوبت که به ارتقای شغلی میرسد، مردان در اولویت قرار میگیرند».
اما علت عقبماندن از ساحت مدیریتی چیست؟ این پژوهشگر علوم ارتباطات اجتماعی دلایل آن را برمیشمرد: «یکی از دلایلی که میتوان برای حضور کمرنگ زنان در لایههای بالای مدیریت رسانهها برشمرد، ساختارهای غیررسمی ارتقا و رشد فردی است. خوشبختانه زنان کمتر تمایل یا تجربه زدوبندهای سیاسی و مالی را دارند و مدیریتشان در رسانهها به نوعی روزنامهنگاری حرفهایتر و پاکیزهتر میانجامد. اما دریغ که دبیر و سردبیر شدن در رسانهها نیز مانند بسیاری از نهادهای دیگر، هنوز بهجای شایستگی و لیاقت، میتواند تا حدود زیادی به رفاقتها و حضور در محافل و دورههای غیررسمی در اماکنی فارغ از کار و دور از محیط کاری نیز ربط داشته باشد. زنان روزنامهنگار کمتر به چنین دورهها و محافلی راه دارند و کمتر میتوانند فقط به اتکای درستکاری و روابط رسمی محیط کاری، اعتماد مدیران عالی را برای ارتقا به دست آورند».
ارکانزاده به موانع دیگری نیز اشاره میکند: «سدهایی که در حوزه روابط انسانی بر سر راه روزنامهنگاران زن قرار میگیرد، گاهی ممکن است اصلا به چشم روزنامهنگاران مرد نیاید، اما برای زنان اموری ملموس و روزمره است. محض نمونه، حتی سبک زندگی و نوع پوشش زنان روزنامهنگار میتواند موانعی برای پیشرفت شغلی آنان ایجاد کند. هنوز بسیاری از عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور در دست نهادهای دولتی و عمومی است و حضور زنان روزنامهنگار در این فضاها با پوششی که خود میل دارند، بهراحتی امکانپذیر نیست. آری، مسیرهای پیشرفت شغلی زنان مطلقا با مردان برابر نیست».
دراینمیان اقتصاد ضعیف رسانهها نیز مزید بر علت شده و به زنان روزنامهنگار بیشتر آسیب زده است: «دو دهه است که روزنامهنگاری حرفهای ضعیف نگه داشته شده و سرمایه و پول چندانی جذب رسانههای مستقلی که کار حرفهای میکنند، نشده است. این ضعف اقتصادی اثر شدیدی بر دستمزدهای روزنامهنگاران گذاشته است. روزنامهنگاران قشری با دستمزد بسیار پایین باقی ماندهاند که با وجود تحصیلات دانشگاهی بالا و انرژی بالایی که برای حرفهشان میگذارند، حقالزحمه چندانی نصیب نمیبرند. سنتی باقیماندن ساختار اقتصادی بسیاری از خانوادهها که هنوز مردان را مسئول مستقیم تأمین هزینههای خانواده میداند، باعث شده است زنان روزنامهنگار بتوانند بیش از مردان با دستمزدهای پایین کنار بیایند. بهعلاوه با افزایش شمار درگاههای انتشار رسانهها، از روزنامهنگاران خواسته میشود که با همان دستمزد پایین وظایف بیشتری مانند تولید محتوای آنلاین و ویدئویی نیز در کنار تولیدات متنی داشته باشند که زنان برای بقا در عرصه روزنامهنگاری، از گزند این کار اضافی بیمواجب دور نیستند».
روزنامهنگاری بر شانههای زنان
در گفتههای ارکانزاده هم مرتبا مسئله کلیشههای جنسیتی خودنمایی میکند: «طبق یک سنت نادرست در رسانهها که حکم میکند همه خبرنگاران در یک سطح ساختاریِ تحریریه دستمزد یکسان داشته باشند، یکی از معدود راههای افزایش دستمزدها در رسانهها، ارتقا به سطوح بالاتر تحریریه مانند دبیری و سردبیری است. مردان اغلب بیش از زنان مستحق افزایش دستمزدها شناخته میشوند، بنابراین امکان بیشتری برای راهیابی به لایههای بالاتر رسانه دارند. برعکس، در مواقع بحرانی و هنگام اخراج و تعدیل نیروهای تحریریه، معمولا زنان در اولویت قرار میگیرند؛ چراکه بهاشتباه اینطور القا میشود که رکن اصلی تأمین هزینههای خانوادهشان نیستند. این روندها سبب میشود معادلات دستمزدی نیز در رسانهها به ضرر زنان روزنامهنگار باشد».
اما با همه این اوصاف، ما شاهد بودیم که چگونه بدنه روزنامهنگاری حرفهای به زنان وابسته شد: «با همه مشکلاتی که روزنامهنگاران زن در تحریریهها دارند، حضور پرتعداد آنان و وابستهشدن تدریجی بدنه روزنامهنگاری حرفهای به زنان روزنامهنگار در دهههای اخیر، عرصه را برای حضور و پیشرفت زنان گستردهتر کرده است. اکنون میتوان نامهایی از روزنامهنگاران زن ایران را برشمرد که سابقه سردبیری روزنامههای سراسری را دارند. شمار دبیران سرویسهای خبری رسانهها بسیار بیشتر است. زنان روزنامهنگار در سال ۱۴۰۱ و حوادث آن سال توانستند قابلیتهای خود را بیشازپیش به اثبات برسانند و این جنبش روزنامهنگار زنی را به جامعه ایران شناساند که نمادهای روزنامهنگاری حرفهای دوره خود شدند. پس از این جنبش، عرصه برای حضور حرفهای زنان در رسانهها تا حدودی هموارتر شد، همچنان که در تمام عرصههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی حضور زنان سهلتر شد».
به اعتقاد ارکانزاده، میتوان پیشبینی کرد که آینده رسانههای ایران از آنِ زنان روزنامهنگار باشد، چنانکه در منظری وسیعتر، آینده ایران از آنِ زنان خواهد بود: «تجربه نشان میدهد زنان روزنامهنگار بیش از مردان در پی یافتن سوژههای ناب و مشکلات ریشهدارتر جامعه هستند و این ذوق و اشتیاق، موتور پیشران روزنامهنگاری حرفهای آینده نیز خواهد بود. احتمالا حضور پرتعداد زنان روزنامهنگار در رسانهها آنان را به آموختن مهارتهای فنی و فرمی روزنامهنگاری در قالبهای جدید ترغیب کند و مهمتر اینکه زنان به سراغ محتواها و سوژههایی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بروند که اولویت زنان جامعه ایران باشد. همین انعکاس خواستههای زنانه جامعه در رسانهها و از آن سو سرایت خواستههای برابریخواهانه از رسانهها به جامعه میتواند موجب نزدیکترشدن کل جامعه به انواع برابریها از جمله برابری جنسیتی شود. البته قدرتگرفتن و پررنگشدن نقش زنان در روزنامهنگاری مسئولیت آنان را بیشتر خواهد کرد، چراکه باید پا را از دایره مسائل زنان بیرون بگذارند و با گسترش وسعت نظر خود، به مسائل کل جامعه بپردازند».
ارسال نظر