آزار جنسی چگونه زنان را در بازار کار محافظهکار میکند؟ | راهحل اقتصاددانان برای کاهش آزار زنان در محیط کار
به گزارش اقتصادنیوز، چه اتفاقی رخ میدهد اگر نیمی از جمعیت نیروی کار در کشورمان از حضور در محیطهای کار هراسان باشند؟ یا اینکه چه مسئلهای شکل میگیرد اگر نیمی از دانشآموختگان ممتاز بعد از ورود به محیط کار سرخورده شوند و تمایلی به کار کردن نشان ندهند؟
بنا بر گزارش مریم رحیمی در هفته نامه تجارت فردا، زنان در حالی وارد بازار کار میشوند که معمولاً جایگاه شغلیشان از مردان نازلتر است و حقوق کمتری نسبت به آنها دریافت میکنند. حال تصور کنید چه اتفاقی رخ میدهد اگر تمام این نابرابریها توامان با آزار جنسی در فقدان قوانین و سازوکارهای بازدارنده از آزار جنسی در محیط کار رخ دهد؟
اقتصادنیوز: کارفرمایان و مدیران باید انگیزههای واقعی برای مقابله با آزار جنسی داشته باشند؛ زیرا در سازمانهایی که خشونت و آزار علیه زنان گزارش میشود، اعتبار بنگاه به میزان زیادی خدشهدار میشود.
اقتصاددانان تاکید میکنند آزار جنسی نهفقط مسئلهای اخلاقی، بلکه عامل موثری بر بهرهوری نیروی کار و توسعه اقتصادی است. بنابراین، بررسی ابعاد اجتماعی، روانی و اقتصادی این پدیده در ایران برای طراحی سیاستهای بازدارنده و ایجاد محیط کاری ایمن و برابر ضروری است. آزار جنسی و تجاوز تاثیر مستقیمی بر مشارکت اقتصادی زنان دارد. این تجربهها باعث ترک شغل، کاهش بهرهوری، فرسودگی روانی و بیاعتمادی نسبت به محیطهای کاری میشود. زنان در محیطهای ناامن تمایل کمتری به فعالیت حرفهای یا ارتقای شغلی دارند و درنتیجه نرخ مشارکت آنان در بازار کار کاهش مییابد.
همانطور که پیشتر نیز تاکید شد، آزار جنسی نه مسئلهای اخلاقی، بلکه چالش اقتصادی است؛ زیرا بهرهوری نیروی کار، امنیت شغلی و سرمایه انسانی را کاهش میدهد. آنان راهحل را در ایجاد نهادهای نظارتی مستقل، شفافیت در سازوکار شکایت، افزایش حضور زنان در مدیریت و طراحی سیاستهای بازدارنده و انگیزشی میدانند تا محیط کار برای همه افراد ایمنتر و کارآمدتر شود.
«من هم» آزاردیدهام!
احتمالاً نزدیکترین تجربه به بازگو کردن روایت آزار، بریده شدن دست با یک تکه کاغذ است. فرقی ندارد چندبار رخ دهد، انگشت آدم هر بار درست شبیه بار اول میسوزد و زوقزوق میکند. یکی از انتقادانی که به جنبش «میتو» وارد میشد ناشی از همین مسئله است، چراکه آزاردیدگان، وظیفه ندارند تجربهشان از رنجی را که دیدهاند برای هزاران غریبه بازگو کنند یا تحتفشار قرار بگیرند که حتماً لازم است آزارگری را افشا کنند. فشار ناشی از بازگو کردن آنچه در آن زمان و بعد از آن بر آن فرد گذشته، گاه هموزن واقعه، سهمگین است. با این همه و با رعایت تمام اصول حقوقی فرد آزاردیده، تلاش میکنیم روایت از آزار در محیط کار را برای ملموس شدن گزارش بیان کنیم.
سمیرا از همان زمان دانشجویی شروع به کار کرد. پرتلاش، خلاق و خواهان پیشرفت در حیطه تخصصی خودش بود. اصلاً به همین خاطر اینقدر سریع وارد بازار کار شد. او توامان که آچار فرانسه در شرکتی است که در آن کار میکند، طبق عادت مالوفی که در خانواده داشت به همه کمک میکرد و کموبیش از هرکس که بهنظرش تجربه بیشتری داشت، کمک میخواست.
البته دیگران هم به او کمک میکردند و احتمالاً همه این خصیصهها در کنار هم سبب شد خیلی زود بتواند خودش را در محل کارش جاگیر کند. همه چیز در ایدهآلترین حالتش قرار داشت. دستکم، سمیرا اینطور فکر میکرد. سمیرا روایت خودش از آزار در محیط کار را اینچنین آغاز میکند: «یک روز با یکی از همکاران خانمم صحبت میکردیم و صحبت از یادگیری مهارتهای جدید شد. من از همکارم خواستم که اگر کلاس یا دوره کار با نرمافزار پریمر سراغ داشت، من را خبر کند. ما در سالن بزرگ و در کنار بقیه همکاران بودیم و احتمالاً همکاران دیگرمان هم این مکالمه را شنیدند. دو هفته بعد از آن، یکی از همکاران آقا که حدود 20 سال از من بزرگتر بود و بهتازگی مزدوج هم شده بود، به من پیام داد و گفت یکی از دوستانش چنین دورهای برگزار میکند. من تشکر کردم و اطلاعات دوره را از او گرفتم اما همین دوره آموزشی تبدیل به بهانهای برای پیامهای گاه و بیگاه آقای همکار شد. او هربار به بهانه اطلاع از روند پیشرفتم به من پیام میداد و من هم که در آن زمان کمسنوسالتر بودم، تصور میکردم که او چه انسان خوب و حمایتگری است که روند یادگیری من را اینطور دقیق و مثل برادر بزرگتر بررسی میکند.»
در ظاهر همهچیز منطقی است. سمیرا خواستهای داشت که قرار بود به آن برسد و همکارش که اتفاقاً بهتازگی هم ازدواج کرده و مدام در اینستاگرام تصدق قد و بالای همسرش میرود آنچنان حامی بود که از هیچ کمکی دریغ نمیکرد. او تعریف میکند: «یک شب، دیروقت اعلانهای موبایلم به صدا درآمد و پیام جدیدی از آن آقا دریافت کرده بودم. پیام را باز کردم و دیدم سلام داده اما قسمت عجیب ماجرا آنجا بود که این سلام را در بخش گفتوگوهای مخفیانه (secret chat) ارسال کرده بود. همین هم برای من عجیب بود. جواب سلام او را دادم و پرسیدم چرا پیامش را اینجا ارسال کرده که جواب شنیدم اینجا بهتر است! اول فکر کردم شاید میخواهد مسئله مهمی درباره محیط کار به من بگوید اما خیلی زود متوجه شدم صحبتها و درخواستهای او، سمتوسوی دیگری دارد. من شوکه شدم و باور نمیکردم آن آقا که آنقدر محترم و بزرگ میدانستم یا تصور میکردم چه ازدواج موفقی دارد، چنین خواستهای از من داشته باشد. حالم بد شد و موبایل را بستم. بعد از چند دقیقه که دوباره صفحه موبایل را باز کردم متوجه شدم تمام پیامها به شکل دوطرفه پاک شده است.»
اینها را تعریف میکند و در پاسخ به پرسشی که اگر تمایل نداری تا همینجا کافی است، مصممتر ادامه میدهد: «این یک تعرض کلامی بود. سن من کم بود و به آن آدم تا حدی اعتماد داشتم. در آن زمان بیتجربه بودم، با آدمهای زیادی برخورد نکرده بودم و همین باعث شد اینقدر سریع اعتماد کنم. من آنقدر کمسنوسال بودم که حتی متوجه منظور واقعی در پس برخی از صحبتها، نگاهها یا شوخیها نمیشدم. قبول دارم که بسیار خوشبینانه به آدمها نگاه میکردم و وقتی تعرض کلامی (با پیشنهاد غیرمتعارف) آن هم درحالیکه طرف مقابل متأهل بود اتفاق افتاد، حس ناامنی زیادی کردم. در آن زمان من تنها نسبت به همان آدم بیاعتماد نشدم، بلکه از همه همکارها و مردهایی که در آن محل حضور داشتند میترسیدم، چراکه نگران بودم نتیجه معاشرت با هر فرد، درنهایت به نتیجهای مشابه ختم شود. البته اول سعی کردم با آن آقا صحبت کنم؛ میخواستم خودم را گول بزنم و در فاز انکار فرو رفته بودم. فکر میکردم شاید من اشتباه برداشت کردهام تا اینکه عین همین اتفاق، یکبار دیگر رخ داد و من مدتها (و حتی همین الان) با دیدن او دچار تپش قلب و اضطراب میشوم.»
مثل بقیه آزاردیدهها سمیرا هم بعد از اینکه به برخی از افراد نزدیکش تجربهاش از آزار در محیط کار را شرح داده بود با واکنشهای متعدد مواجه شد. برخی از او مدرکی برای اثبات حرفهایش میخواستند اما چون تمام چتها دوطرفه پاک شده بود، مدرکی هم وجود نداشت. برخی از دخترها او را باور کردند و بسیاری از مردان سمیرا را مسبب تمام اتفاقها میدانستند و میگفتند اشتباه کردی که با او صحبت کردی یا از کجا معلوم که او راست نگوید؟ به همین دلایل هم دست از متقاعد کردن افرادی که او را مقصر میدانستند، برداشت.
حتی مدیریت آن سازمان هم از او جانبداری نکرد و ازآنجاکه او یک نیروی توانمند بود امکان اخراجش هم وجود نداشت. درنهایت مدیریت مجموعه تصمیم گرفت او را مدتی از محیط کارش دور کند و همچنان جانب فرد آزارگر را بگیرد. سمیرا میگوید: «اکثراً مردها از همدیگر حمایت میکنند اما کسی حامی من نبود. من هیچوقت جهتگیریهای جنسیتی نداشتم اما رفتار بخش مدیریتی آن مجموعه که همگی هم مرد بودند سبب شد احساس کنم شاید هیچکدام از آن مردها درک نمیکند من چه احساسی دارم. خودم هم دلم میخواست مدتی از آن محل دور باشم و همین کار را هم کردم. زمانی که به سازمان بازگشتم متوجه شدم آن مرد برای دفاع از خودش، به دروغ حرفهای بسیار بدی علیه من گفته است. او باعث شد من در چشم افرادی که میشناختم، مقصر، دروغگو و مریض جلوه پیدا کنم. گاهی فکر میکنم این افراد از قبل میدانند که هرگز هیچ برخورد جدی با آنها نمیشود؛ آزار کلامی میرسانند، پیشنهادهای نامتعارف غیراخلاقی میدهند یا حتی دست به تعرض و تجاوز میزنند و بدون هیچ هزینهای به زیست حرفهای ادامه میدهند اما فردی که آزاردیده، باید ثابت کند که هیچ خطایی از او سر نزده و درنهایت هم همیشه انگشتهای اتهام به سمت ما زنان دراز میشود.»
برخی به اشتباه تصور میکنند آزار جنسی صرفاً تعرض فیزیکی است. حال آنکه اینطور نیست، همانطور که این روایت نشان داد، آزار طیف وسیعی از رفتارها را شامل میشود که تجاوز فیزیکی در سر طیف قرار میگیرد و شوخیهای جنسی یا آزار کلامی در اول این طیف قرار دارد.
بنابراین هر نوع ارتباط و رفتاری که مضمون جنسی داشته باشد، بدون رضایت زنان بر آنها تحمیل شود و آنها را در وضع تحقیر و ترس قرار دهد و کرامتشان را زیر پا بگذارد، بهعنوان آزار جنسی شناخته میشود. بیان کردن حرفهای جنسی و آزارهای کلامی در طیف آزارهای جنسی قرار میگیرند. درحالیکه بسیاری تصور میکنند آزار تنها فیزیکی است. حتی پرسیدن درباره جزئیات زندگی افراد و دادن پیشنهاد برای ارتباط در خارج از محل کار هم در این گروه قرار میگیرد. زنان باید بدانند حق دارند نسبت به هر رفتاری که ناخوشایند آنهاست یا محیط را برای آنها ناامن میکند بهگونهای که احساس میکنند در حال آزار دیدن هستند، واکنش نشان دهند.
هزینه آزار جنسی
با گذشت چند سال از گسترش جنبش «میتو» در ایران، بحث درباره آزار و تجاوز جنسی به یکی از چالشهای اجتماعی و اقتصادی جدی بدل شده است. آزار جنسی، در اشکال گوناگون، امنیت روانی و شغلی زنان را تهدید میکند و موجب کاهش مشارکت آنان در بازار کار میشود. درحالیکه اثبات این اتهامات در نظام قضایی دشوار است، تعارض میان روایتهای زنان و مردان همچنان مانع رسیدن به واقعیت و حقیقت میشود.
از سوی دیگر، نبود سازوکارهای حمایتی، ضعف نهادهای نظارتی و فرهنگ سازمانی مردسالار، زمینه تکرار این رفتارها را فراهم کرده است. اجازه دهید این بار آزار جنسی را از لنز اقتصادی بررسی کنیم. آمارهای جهانی نشان میدهد اگر نرخ اشتغال زنان در کشورهای در حال توسعه افزایش یابد، نرخ تولید ناخالص داخلی حدود 30 درصد بیشتر میشود. این بدان معناست که هزینه فرصت حذف زنان از بازار کار، بالفعل نشدن 30 درصد از ظرفیتهای بالقوه اقتصاد کشورهای در حال توسعه است.
جامعه سالم، جامعهای است که در آن تمام افراد اعم از زن و مرد، امکان و آزادی عمل برای شکوفا کردن تواناییهایش را در اختیار داشته باشند. بزرگان اندیشههای آزادیخواهانه لیبرالیسم اتفاق نظر دارند حق همواره برتر از «مصلحت» است. به بیان دیگر، نظام حقوق فردی هر یک از ما از آن روی حقانیت دارد که چهارچوبی تشکیل میدهند و بهموجب آن چهارچوب، میتوانیم خیر و صلاح خویش را برگزینیم، به این شرط که دیگران را از خیر و صلاحشان محروم نکنیم. در واقع، دولت باید از آزادیهای مدنی همانند حق مالکیت، حق رای، حق آزادی بیان و حق رقابت حمایت کند که شهروندان بتوانند برای رسیدن به آنچه میخواهند از بازار کسب کنند، دارای فرصتهای برابر باشند.
نجمه حیدرزاده، چالشهای زنان در محیط کار را اینچنین توضیح میدهد: «زنان در بازار کار با مشکلات جدی روبهرو هستند. تعارضهای گوناگون بین نقش زنان در محل کار و خانواده، فرصتهای نابرابر جنسیتی، شرایط ناامن محیط کار، از دست دادن زمان مناسب فرزندآوری، نابرابری در مسیر دستیابی به جایگاههای مدیریت در سازمانها و بسیاری موارد دیگر که زنان شاغل آن را لمس کردهاند ازجمله این چالشهاست. طی سالهای گذشته و با توسعه کشورها، توجه به زنان بهعنوان بخش قابلتوجه بازار کار بیشتر شده است. طبق مطالعات بانک جهانی اگر نرخ مشارکت زنان به سطح مردان برسد، تولید ناخالص داخلی در کشورهای در حال توسعه مثل ایران تا 30 درصد میتواند رشد کند.
این مسئله تا آنجا مهم است که در سال 2023، کلودیا گلدین نوبل اقتصاد را برای تحلیل تاریخی مشارکت زنان در بازار کار، فاصله حقوق بین زنان و مردان، تاثیر مسئولیتهای خانوادگی بر مسیر شغلی زنان و چگونگی تحول این مسائل در طول زمان دریافت کرد. آزار جنسی باعث آسیب روانی، اجتناب از ارتقای شغلی و انتقال زنان به مشاغل کمدرآمد میشود. تمامی این عوامل سبب میشود ترس از حضور در محیط کار به بقیه زنان نیز سرایت کند و زنان از محیطهای ناامن کاری دور شوند و در نتیجه، تمام این موارد، سبب کاهش فرصتهای شغلی برای زنان میشود. بنابراین در بلندمدت خروج زنان بهتدریج از بازار کار حذف و بخشی از سرمایه انسانی کشور مطرود میشود.» این مسئله بهویژه از آنجا حائز اهمیت است که بدانیم بنابر پژوهشهای انجامشده یا تعدادی از پایاننامههایی که درباره آزار جنسی نگاشته شده، آزار جنسی در محیط کار معمولاً برای زنان زیر 27 سال رخ میدهد.
البته این بدان معنا نیست که اگر فردی بالاتر از این سن داشت و گزارشی از آزار ارائه داد، درست نمیگوید بلکه به این نکته اشاره دارد معمولاً زنان پیش از این سن، احساس میکنند از حمایت کمتری برخوردار شدهاند و همچنین آگاهی کمتری نیز نسبت به محیط اطراف خود دارند، چراکه کمتر در جمعهای کاری حضور داشتهاند.
از افشاگری تا اثر اقتصادی
آزار جنسی در محیط کار نیمی از نیروی مولد اقتصادی را پیش از ورود به بازار کار حذف میکند. «شرایط امن در محیط کار یکی از عوامل مهمی است که روی شدت بهرهوری اثرگذار است. آزار جنسی در محیط کار شامل هر نوع رفتار، گفتار یا اقدام جنسی است که آرامش روان زنان را برهم بزند و هر طیف از آن، باعث کاهش بهرهوری نیروی کار میشود، چراکه آزارگری، موجب افزایش استرس، احساس ترس و ناامنی است و از احساس تعلق افراد به سازمان میکاهد. نیروی کاری که نگران آزار جنسی در محیط کار باشد، با کاهش انگیزه مواجه میشود و تمایل بیشتری به ترک شغل دارد. از سوی دیگر چنین رخدادی در روابط کاری اختلال ایجاد کرده و فضای کاری را غیرحرفهای میکند. با این مقدمه میتوان توضیح داد که چرا تداوم آزارگری در فرهنگ سازمانی، بهرهوری زنان در بلندمدت را کاهش میدهد.»
بنابر آمارهای سازمان بینالمللی کار (ILO) بیش از یکپنجم کارکنان زن در جهان گزارش دادهاند که در زندگی حرفهای با خشونت یا آزار فیزیکی، روانی یا جنسی مواجه شدهاند. حدود 23 درصد زنان شاغل در کشورهای غرب آفریقا گزارش دادهاند که تجربه رفتارهای جنسی ناخواسته در محل کار داشتهاند. گزارش مشترک موسسه Gallup و ILO نشان میدهد از هر پنج زن، یکی (یعنی حدود 20 تا 21 درصد) در زندگی حرفهای با خشونت و آزار محیط کار مواجه شدهاند. تمام این گزارشها اتفاقنظر دارند که زنان بعد از تجربه آزار جنسی، شغلشان را تغییر میدهند و این امر در بلندمدت آثار سوء بسیاری بر دستاوردهای حرفهای زنان دارد، چراکه لازمه پیشرفت و ارتقا در یک سازمان، ماندن و رشد در فرهنگ سازمانی همان کسبوکار است. به همین دلیل هم هست که اگر کسی مدام در حال جابهجایی باشد، به احتمال زیاد شانس کمتری برای پیشرفت و ارتقای شغلی دارد.
کنار هم گذاشتن این پازل، توضیح میدهد که چرا زنان وفاداری کمتری به سازمانها دارند؟ یا چرا کمتر کاندیدای جایگاههای مدیریتی میشوند؟ حیدرزاده در توضیح این مطلب میگوید: «تمام اشکال آزار در محیط کار (کلامی، رفتاری و روانی) مستقیماً بر عملکرد و بهرهوری اثر منفی دارند. تجربههای آزار سبب میشود در محیط کار استرس، اضطراب و احساس ناامنی ایجاد شود. تجربههای ناگوار از میزان حس تعلق و اعتماد درونسازمانی میکاهد و زنان را تضعیف میکند. در چنین شرایطی، همکاری تیمی، خلاقیت و انگیزه برای رشد شغلی زنان کاهش مییابد. شاهدهای عینی و تجربی مدیران و صاحبان کسبوکارها نشان میدهد امنیت روانی کارکنان (بهویژه زنان) بهطور چشمگیری بر عملکردشان اثر دارد. تجربه شخصی من بهعنوان مدیر سازمان نشان میدهد که در محیطهای کاری امن، زنان بهرهوری بالاتری نسبت به مردان در شرایط یکسان دارند.»
البته حذف بخش زیادی از بدنه سرمایه اجتماعی به سازمانها هم آسیب میزند. به گفته حیدرزاده، «فرسودگی نیروی کار و افت مشارکت اقتصادی زنان هزینههای چندوجهی برای اقتصاد و سازمان دارد. این هزینهها در وهله نخست سبب فرسودگی نیروی کار و باعث کاهش بهرهوری نیرو در سازمان میشود. همچنین هر کارمندی که به علت فرسودگی شغلش را ترک کند، معادل 6 تا 9 ماه از حقوقش را به شرکت تحمیل میکند. بنابراین اگر بگوییم که این هزینهها مستقیم به سازمان خدشه وارد میکند، پربیراه نیست. براساس دادههای موسسه مکنزی، تنوع جنسیتی باعث افزایش نوآوری و سودآوری شرکت میشود و در آن روی دیگر سکه، جنسیتزدگی از میزان خلاقیت و نوآوری در شرکتها میکاهد و کاهش مشارکت زنان باعث افت رشد تولید ناخالص داخلی و اتلاف سرمایه آموزشی و انسانی کشور میشود.»
اگر مبنای استدلال را بر پایه این نکته بنا نهیم که همه انسانها حق دارند تواناییها و استعدادهایشان را در بازار مبتنی بر رقابت نشان دهند، متوجه میشویم تلاش برای کاهش آزار جنسی زنان در محیط کار، صرفاً مبتنی بر اخلاق نیست، زیرا ناامن بودن محیط کار، نیمی از سرمایه انسانی مولد را از بازارها حذف میکند و آسیب این امر، بهمرور زمان گریبانگیر تمام جامعه میشود. آمارهای مربوط به آزار جنسی زنان در محیط کار در بسیاری از کشورها مخدوش است، چراکه گاه حتی کشورهای توسعهیافته هم سازوکار مناسبی برای ارزیابی آزار در محیط کار تعیین نکردهاند. تا پیش از آغاز جنبش «میتو» اندیشمندان جامعهشناسی درباره آزار در محیط کار صحبت میکردند اما به مرور زمان که آثار سوء حذف زنان از محیط کار آشکار شد، اقتصادخواندهها و اقتصاددانان هم به فکر افتادند. اگر جامعهشناسی را دانش شناخت رفتار جامعه بدانیم، مشخص میشود که چرا جامعهشناسی نمیتواند راهکاری برای پایان دادن به آزار زنان در محیط کار ارائه دهد. در مقابل، اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع محدود در جهانی با نیازهای نامحدود است. یعنی در دنیایی که بنا بر رقابتهای اقتصادی و سیاسی پیش میرود، کشورها باید سنگبنای تمام سیاستگذاریها و راهکارها را طبق اصولی پایهگذاری کنند که بتوان از تمام ظرفیتها بهره برد و اگر چنین نکنند، بهآسانی در تورنمنتها و رقابتهای جهانی از همتایانش جا میمانند.
زنان سازمان ملل متحد (UN Women)، با تاکید بر اینکه هر انسانی حق دارد در جهان عاری از خشونت یا آزار زندگی و کار کند، توضیح میدهد که محیط کار میتواند نقطه آغاز موثری برای مقابله با آزار زنان تلقی شود. تجربه بسیاری کشورها در سالهای گذشته نشان میدهد سیاستها و اقدامات پیشگیرانه میتواند از میزان آزار زنان در محیط کار بکاهد. برای مثال، UN WOMAN در یکی از شهرهای حومه آفریقای جنوبی که آمار آزار جنسی در آن بالا بود طرحی اجرا کرد که از میزان آزار جنسی در آن منطقه کاست. در نتیجه این امر، حضور زنان در بازار کار، افزایش یافت. UN WOMAN گزارش میکند در این منطقه، رویکرد موسوم به «مثلث خشونت» اجرا یافت و در آن، سه محور اصلی موردتوجه سیاستگذاران قرار گرفت. این سه محور مثلث عبارت از «نوسازی شهری برای کاهش زمینههای بروز خشونت»، «تقویت نظام عدالت کیفری برای بازدارندگی از جرم» و «مداخلات اجتماعی و بهداشتی برای حمایت از قربانیان» بود. در این چهارچوب، اقداماتی همچون بهبود روشنایی معابر، نصب دوربینهای مداربسته و تلفنهای عمومی، توسعه حملونقل شهری و مسیرهای پیادهروی امن و نیز مشارکت جامعه در ایجاد پناهگاهها و نقاط امن در مناطق پرخطر اجرا شد. درنهایت تدابیری اندیشیده شد که فرصتهای شغلی و خدمات عمومی به محل زندگی ساکنان نزدیکتر شود که زنان مجبور نباشند از مسیرهای ناامن تردد کنند. در نتیجه این موارد و در فاصله زمانی آوریل 2008 تا مارس 2009، میزان جرائم خشونتآمیز در این منطقه حدود 20 درصد کاهش یافت.
حیدرزاده راهکار مقابله با آزار جنسی را اقتصادی میداند. «در ابتدا باید دادههای مشخص جمعآوری شده و پایش مداوم دادههای مربوط به آزار جنسی بهعنوان یکی از شاخصهای سلامت سازمانها انجام شود. باید توجه داشت که در این مسیر دادهها باید دقیق باشند و از مسیر نظرسنجیهای ناشناس و امن گزارش شده باشند. در واقع زمانی که مشکل دیده شده و سپس دقیق اندازهگیری شود، امکان طراحی راهحلهای بیشتری فراهم میشود. در ادامه سیاستهای پیشگیرانه و مقررات سختگیرانه و عملی، کارفرماها میتوانند اقدامی برای کاهش آزار جنسی علیه زنان در محیط کار انجام دهند. این امر از آنجا حائز اهمیت است که هزینه پیشگیری از آزار زنان در محیط کار پایینتر از عواقب ترک کار یا کاهش بهرهوری کارکنان است.
بنابراین اگر عواقب شدیدی برای متخلفان در نظر گرفته شده و عملی شود، میتوان نیروهای انسانی زن را در سازمانها حفظ کرد. این در حالی است که افزایش حضور زنان در سطوح مدیریتی نیز تاثیری مثبت داشت. بهطورکلی لازم است که مدیران نسبت به عواقب آزار جنسی بر کاهش بهرهوری سازمان کاملاً آگاه باشند و فرهنگ سازمانی پشتیبان یا سیاستهای پیشگیرانه برای امنسازی محل کار ایجاد کنند.
نظام اقتصادی و وزارت کار باید تصمیم بگیرند که با انجام اقدامات بازدارنده و حمایتی زمینههای کاهش آزار جنسی زنان در محیط کار را فراهم کند. این اقدامات ابعاد گوناگونی دارد و ازجمله آنها میتوان به تدوین چهارچوب قانونی شفاف و سختگیرانه، ایجاد نهادهای گزارشدهی مستقل و امن و جمعآوری دادههای مرتبط با این موضوع اشاره کرد. بدیهی است که این اقدامات میتواند تا حدی گام مثبت برای کاهش آزار جنسی در محیط کار به حساب آیند. همچنین باید توجه داشت که آموزش مدیران برای شناخت آزار جنسی زنان در محیط کاری نیز موثر است.»
ارسال نظر