زیاد کار نکنید؛ برای خانه هم وقت بگذارید/ این را گواردیولا هم فهمید!

تمامی وجود انسان در کار خلاصه نمیشود
در طول تاریخ، کار به عنوان یکی از راه های اساسی مشارکت اجتماعی و بیان شخصیت انسان بوده و بخش بزرگی از هویت انسان را معنا میدهد. با وجود این، کار تنها راه مشارکت اجتماعی نیست و تمامی وجود انسان در کار خلاصه نمیشود. بسیاری از ما برای دستیابی به موفقیتهای شغلی تلاش بسیاری میکنیم اما این درحالی است که از اهداف شخصی و رفاه عمومی غافل میشویم؛ اگر شما هم جزو آن افراد هستید که ممکن است زمانی که خانواده و دوستانتان در مهمانی هستند، لازم باشد که ایمیلها و تلفنهای کاری را جواب دهید و نظم زندگیتان به هم ریخته است و حسابی غرق در کار شده اید؛ تبریک میگویم مانند جناب پپ گواردیولا تعادل کار و زندگیتان را به هم زدهاید!
مفهوم تعادل در کار و زندگی
منظور از تعادل کار و زندگی، حفظ یک رابطه هماهنگ بین زندگی کاری و زندگی شخصی است. یعنی همزمان با این که وقت و انرژی خود را برای کار و تعهدات شغلی صرف میکنیم از رفاه شخصی و تفریحات غافل نشویم. اما با توجه اوضاع اقتصادی و پیچیدگی جوامع امروزی اغلب مردم بدون توجه به این که موفقیت یک نگرش و حاصل یک زندگی رضایت بخش و متعادل در تمام زمینههاست نه صرفاً مجموعه ای از دستاوردهای مالی و شغلی، سخت کار میکنند.
اهمیت تعادل در کار و زندگی
کار و زندگی به عنوان دو جزء جدا نشدنی و درهم تنیده زندگی هستند که همواره انسانها در چالش برای ارتقا و بهبود آن ها و در عین حال ایجاد تعادل بین آن ها بودهاند. زندگی انسانها را میتوان به صورت کلی به دو بعد تقسیم کرد؛ بعد اول، خانواده، فرزندان، دوستان، تفریحات و اوقات فراغت و وقت گذاشتن برای رشد و رفاه شخصی و بعد دوم، کار و مسائل شغلی و حرفهای است. زمانی که افراد بتوانند در زندگیشان تعادل را احساس کنند؛ در انجام وظایف کاری و مسئولیت های زندگی بهتر عمل کرده و احساس رضایتمندی از زندگی دارند. کار و خانواده میتوانند اثر متقابل و نقش مکمل برای یکدیگر داشته باشند، با کار کردن، نیازهای خانواده برآورده میشود و حمایت خانواده هم موجب تقویت روحی و جسمی افراد برای انجام موفقیت آمیز کارهایشان میشود. در مقابل اگر فردی نتواند تعادل کار و زندگی را حفظ کند قطعا تاثیرات و پیامدهای منفی و گاهی جبران ناپذیر دارد.
پیامدهای کار زیاد
کار زیاد نه فقط از اوقات فراغت اعضای خانواده میکاهد، بلکه موجب کاهش نظارت والدین بر خانواده و افزایش تنش بین آنان و فرزندان و مشکلات زناشویی میشود. معمولا آقایانی که زمان زیادی را خارج از خانه صرف کار خود میکنند بیشتر مسئولیت رسیدگی به تربیت فرزندان و امور خانه را بر عهده خانم میاندازند و به این ترتیب تقسیم کاری ناعادلانه شکل میگیرد. از طرفی کار زیاد و بیتوجهی به سلامت روانی موجب استرس، افسردگی و فرسودگی شغلی و به دنبال آن نداشتن رضایت از زندگی و شغل میشود وعملکرد فرد را نه تنها در امور خانواده بلکه در امور کاری هم تضعیف میکند.