نسخه ایرانی سقوط کیفیت زندگی

تبعات «اداره پایتخت» مبتنی بر اقتصاد فروش‌‌‌‌شهر | تخریب کیفیت ‌‌‌‌زندگی در تهران

سرویس: اخبار مسکن و شهری کدخبر: ۷۵۴۶۱۸
اقتصادنیوز: براساس این شاخص جهانی در سال‌۲۰۲۵، نیویورک برترین شهر جهان شد، اما رتبه تهران از بین هزار شهر، ۴۲۸ شد که در این رنکینگ، در شاخص کیفیت زندگی رتبه ۴۴۹ و در شاخص محیط‌زیست در رتبه ۹۰۴ قرارگرفت و این ارقام حاکی از شکل نامناسب عملکرد مدیران شهری بوده که موتور کیفیت زندگی تهرانی‌ها را تخریب کرده‌است.
تبعات «اداره پایتخت» مبتنی بر اقتصاد فروش‌‌‌‌شهر | تخریب کیفیت ‌‌‌‌زندگی در تهران

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، شهرها به‌عنوان مهم‌ترین عنصر زیست‌‌‌‌پذیری، براساس «کیفیت زندگی» ساکنانش مورد سنجش قرار می‌گیرند و در واقع سطح کیفیت زندگی شهروندان در یک شهر را سطح رفاه در همه ابعاد اقتصادی، انسانی، اجتماعی، سیاسی، زیست‌محیطی تعیین می‌کند.

برای تشخیص جایگاه یک شهر آن را باید براساس شاخص‌ها و زیرشاخص‌های شهرهای جهان سنجید که چندین نهاد بین‌المللی هر‌ ساله به بررسی کیفیت زندگی در شهرها می‌پردازند. شاخص شهرهای جهان آکسفورد اکونومیست به‌عنوان یکی از موسسه‌‌‌‌های برتر جهانی که هرساله به بررسی هزار شهر در سراسر جهان می‌پردازد، در سال‌۲۰۲۵، شهرهای جهان را بر اساس ۵ شاخص اصلی اقتصاد، سرمایه انسانی، کیفیت زندگی، محیط‌زیست و حکمرانی مورد سنجش قرار داد. در این شاخص از ۲۷زیرشاخص برای متدولوژی عمومی شهرها استفاده شده‌است.

در این ۵ شاخص اصلی، مدیریت شهری و شهرداری‌‌‌‌ها مستقیما عهده‌‌‌‌دار دو شاخص محیط‌زیست و کیفیت زندگی در شهرها هستند که هرگونه اقدام یا عدم‌اقدام لازم بر سطح زندگی شهروندان تاثیر خواهد گذاشت، زیرا مسکن، آلودگی هوا، حمل‌ونقل شهری، فضای سبز و تفریح و... مهم‌ترین نیازهای ساکنان در یک شهر به‌‌‌‌شمار می‌روند که در صورت عدم‌تامین این نیازها شهرها با چالش‌های جدی در زیست‌‌‌‌پذیری مواجه خواهند شد. از مهم‌ترین زیرشاخص‌های کیفیت زندگی، برابری توزیع درآمد، درآمد سرانه به ازای هر نفر، هزینه مسکن و هزینه سکونت و خدمات شهری، امید به زندگی، میزان جرم و جنایت و میزان قتل در هر شهر، دسترسی به فضاهای تفریحی و فرهنگی، سرعت اینترنت و دسترسی دیجیتال است و در شاخص محیط‌زیست، زیرشاخص‌هایی همچون کیفیت هوا، شدت انتشار آلاینده‌ها، شدت بالقوه ۶ خطر طبیعی، نوسانات غیرطبیعی دما و تغییرات نامعمول بارش مورد سنجش قرار می‌گیرند.

براساس این شاخص جهانی در سال‌۲۰۲۵، نیویورک برترین شهر جهان شد، اما رتبه تهران از بین هزار شهر، ۴۲۸ شد که در این رنکینگ، در شاخص کیفیت زندگی رتبه ۴۴۹ و در شاخص محیط‌زیست در رتبه ۹۰۴ قرارگرفت و این ارقام حاکی از شکل نامناسب عملکرد مدیران شهری بوده که موتور کیفیت زندگی تهرانی‌ها را تخریب کرده‌است، اما سوال اصلی اینجاست که چرا مصادیق این شاخص‌ها در تهران ضعیف بوده‌است و تخریبچی کیفیت زندگی در تهران چیست؟ «دنیای‌اقتصاد» در مطالعاتی، با اتکا به‌نظریات معتبرترین چهره‌‌‌‌های اقتصاد شهری و برنامه‌‌‌‌ریزی جهانی، همچون گلیزر، آنجل، برتو، گهل، استورپر، گلستر و همچنین یافته‌‌‌‌های دفتر اسکان بشر سازمان ملل(هبیتات) و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی(OECD) به بررسی «مدل مالی ناپایدار تهران» و «کیفیت زندگی شهروندان» پرداخته که چگونه مدل تامین مالی تهران یعنی «اقتصاد فروش شهر»، زندگی مردم را می‌‌‌‌سوزاند.

نسخه ایرانی سقوط کیفیت زندگی

بررسی‌‌‌‌ها نشان می‌دهد؛ بخش عمده منابع مالی شهرداری نه از فعالیت‌های مولد و خدمات پایدار شهری، بلکه از فروش تراکم، تغییر کاربری، واگذاری دارایی‌ها و حتی فروش آینده شهر از طریق بدهی و اوراق حاصل می‌شود؛ در واقع «مدل مالی شهر، فقط یک مساله حسابداری نیست؛ موتور تولید یا تخریب کیفیت زندگی است.» اگر شهرداری درآمدش را از محل «فروش کالبد» و «مصرف دارایی» تامین کند، این منطق به‌‌‌‌‌طور مستقیم در خیابان، در آلودگی، در ترافیک، در نابرابری فضایی و حتی در سلامت مردم دیده می‌شود. 

به بیان دقیق‌تر، «تهران همان‌طور زندگی می‌شود که تامین مالی می‌شود.» نسخه اقتصاد فروش شهر در تهران را می‌توان بر اساس ۶پارامتر «دسترسی به مسکن مناسب»، «میزان اتلاف وقت در ترافیک»، «نابرابری فضایی بین شمال و جنوب»، «میزان ماهیچه‌ها و چربی شهر (فضاهای عمومی از یک‌سو و ساختمان‌ها از سوی دیگر)»، «رانت و عوامل فسادزا در رویه‌های مقرراتی» و «محیط ‌زیست و سلامت شهروندان» مورد بررسی قرار داد.

دسترسی به مسکن مناسب

نسبت مدل تامین مالی شهرداری تهران و وضعیت مسکن، براساس آنچه که کارشناسان می‌نامند، «تامین مالی زمین‌‌‌‌ محور ناسالم» است. بخش مهمی از بودجه ‌شهرداری تهران نه از مالیات‌‌‌‌های پایدار یا خدمات شهری، بلکه از زمین، تراکم، تغییر کاربری، فروش دارایی‌های عمومی، عوارض زیربنا، درآمد ناشی از تغییر کاربری، ارزش‌‌‌‌افزوده طرح‌های توسعه‌ای، افزایش تراکم در پهنه‌‌‌‌های رانت‌‌‌‌زا، فروش املاک و استقراض تامین می‌شود؛ این ‌یعنی شهر برای تامین مالی امروز خود، «زمین»، «بدن شهر» و «آینده» را نقد می‌کند. این مدل، بیشترین آسیب را در بنیادی‌‌‌‌ترین لایه کیفیت زندگی وارد می‌کند. وقتی شهرداری بخش اصلی منابع خود را از مجوز ساخت و تغییر کاربری به‌‌‌‌دست می‌آورد، به‌‌‌‌طور طبیعی انگیزه پیدا می‌کند تا عرضه قانونی زمین را محدود کند؛ محدودیتی که یک «گلوگاه مصنوعی» می‌سازد تا ارزش هر متر تراکم، افزایش پیدا کند. این همان چیزی است که آنجل آن را «تولید رانت رسمی» می‌‌‌‌نامد.

معنای ساده این ایده در شهر تهران کاملا روشن است، ساخت‌‌‌‌وساز نه در سراسر شهر، بلکه در بخش‌های خاصی از پهنه‌‌‌‌های شمال و غرب که بیشترین بازده مالی را دارند، متمرکز شده و می‌‌‌‌صرفد. در چنین ساختاری، تقاضا دائما فشرده می‌شود اما عرضه نظام‌‌‌‌مند و گسترده افزایش پیدا نمی‌کند که به آن ناتوانی در تامین مسکن و نابرابری شهری می‌گویند. این نشان می‌دهد، برای یک خانوار تهرانی، مسکن به‌‌‌‌تنهایی، بزرگ‌ترین منبع فرسایش کیفیت زندگی شده‌است. موضوع مهم دیگر در بخش مسکن شهری، تولد «تهران چند سرعته» است؛ در واقع مدل تامین مالی شهرداری، مبتنی بر فروش کالبد و تراکم، ناگزیر باعث می‌شود مناطق شمالی و برخوردار، روزبه‌‌‌‌روز گران‌‌‌‌تر شوند؛ درحالی‌که مناطق کم‌‌‌‌برخوردار که امکان تولید درآمد از آنها کمتر است، از خدمات عمومی، حمل‌ونقل، فضای عمومی و سرمایه‌گذاری محروم می‌‌‌‌مانند.

در چنین شرایطی فرآیند تفکیک فضای اجتماعی- اقتصادی رخ می‌دهد؛ یعنی خانوارهای کم‌‌‌‌درآمد به حاشیه‌‌‌‌های دور رانده می‌شوند، جایی‌که نه حمل‌ونقل کارآمد وجود دارد، نه خدمات شهری و نه فضاهای عمومی مناسب. این باعث می‌شود؛ شهروندان تهرانی، روزانه دو تا سه ساعت در مسیر رفت و آمد باشند که این منجر به دشواری دسترسی به شغل، هزینه زمانی سنگین برای هر کار ساده و استهلاک روانی و جسمی می‌شود و «تهران چندسرعته»؛ شهری با سرعت توسعه متفاوت برای طبقات مختلف را شکل می‌دهد. علاوه بر این، وقتی زمین و مسکن تبدیل به «ماشین اصلی تامین مالی دولت محلی» شوند، مسکن از یک «کالای مصرفی» یعنی محل سکونت، به یک «دارایی سفته‌‌‌‌بازانه» تبدیل می‌شود.

این همان فرآیندی است که در ادبیات اقتصاد شهری، «مالی‌‌‌‌سازی مسکن» نام دارد. این باعث می‌شود، قیمت مسکن از درآمد خانوار جدا شده، ثبات زندگی از بین برود و امنیت روانی ناشی از داشتن یک خانه باثبات تبدیل به اضطراب دائمی ‌شود. همین باعث‌شده تا در بسیاری از مناطق تهران، خانه نه برای سکونت، بلکه برای کسب درآمد، فرار از تورم، تولید رانت و جبران کسری‌‌‌‌های درآمدی ساخته شود. این همان نقطه‌‌‌‌ای است که کیفیت زندگی از درون فرسوده می‌شود؛ در واقع می‌توان گفت؛ اقتصاد فروش شهر، تهران را به شهری تبدیل‌کرده که در آن «زندگی‌کردن» برای اکثریت دشوار و برای بسیاری ناممکن شده‌است.

 

 

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید