نژادبهرام به پزشکیان: صریح به مردم بگویید کدام نهاد مخالف رفع فیلترینگ است | سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهید
به گزارش اقتصادنیوز، یک سال پس از رفع فیلتر واتسآپ و گوگل پلی، دولت در نقطهای ایستاده که همزمان با فشار تحریمهای فزاینده، ناچار به اجرای برخی اصلاحات اقتصادی است؛ اصلاحاتی که بدون همراهی مردم و بدون بازسازی اعتماد عمومی، به بن بست خواهد رسید.
زهرا نژادبهرام، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو سابق شورای شهر تهران در گفتگویی با اقتصادنیوز، هشدار می دهد اگر دولت نمی تواند وعده هایش را عملی کند، دست کم باید با مردم شفاف سخن بگوید.
مشروح گفتگوی زهرا نژاد بهرام، عضو سابق شورای شهر تهران را در اقتصادنیوز بخوانید:
****
*یک سال بعد از رفع فیلتر واتساپ و گوگلپلی، اگر بخواهیم «تراز اعتماد عمومی» و «سرمایه اجتماعی دولت» را در کنار مطالبات ملموس مردم قرار دهیم، دولت چه مسیری را طی کرده است؟
من فکر میکنم اصلاحات اقتصادی که دولت با بحث بنزین در دستور کار خود قرار داد، تصمیم درستی بود. در نظر گرفتن این موضوع که کمترین هزینه ممکن به جامعه تحمیل شود، روش نسبتاً درستی است چون در نهایت، ظرفیتها هم طی حداقل دو مرحله اصلاح شد؛ بهویژه در بخشهایی که احساس میشد دارای چالش است. این اقدام را میتوان مصداقی در راستای همان اصلاحات اقتصادی دانست که دولت وعده داده بود تا بتواند وضعیت را از شرایط کنونی به سمت شرایط بهبود سوق دهد.
اقتصادنیوز: یوتیوب فارسی وارد دورانی پر از ابهام شده است؛ جایی که درآمد تولیدکنندگان محتوا به یکباره دچار سقوط شد و هیچکس نمیتواند با اطمینان بگوید آینده این پلتفرم برای ایرانیها چگونه خواهد بود. آیا این فقط یک بحران موقت است یا خط پایان برای یوتیوب فارسی نزدیک است؟
اما دولت زمانی که روی کار آمد، با دو چارچوب اصلی وارد شد؛ یکی بهبود شرایط اقتصادی مردم و پیگیری مذاکرات که با عنوان رفع تحریم مطرح شد و دیگری رفع فیلترینگ و ایجاد شرایط ثبات اجتماعی و دوری از هرگونه تنش اجتماعی. نام دولت نیز «دولت وفاق» گذاشته شد، زیرا آقای پزشکیان معتقد بودند یکی از دلایلی که برخی دولتها نتوانستند به موفقیت دست پیدا کنند، این بود که نتوانستند با یکدیگر کار کنند و در جستوجوی منافع ملی و تأکید بر منافع ملی، دچار چالشهای رقابتی و اختلافی شدند و همین موضوع باعث شد مسائل کشور روی زمین باقی بماند.
در موضوع تحریمها، به دلیل جنگ ۱۲روزه و شرایطی که پیش آمد، دولت نتوانست مسئله تحریم را برطرف کند و متأسفانه در چارچوب مکانیزم ماشه، بخشی از تحریمها دوباره بازگشت.
اصلاحات اقتصادی بدون سرمایه اجتماعی به بنبست میخورد
وقتی تحریمها افزایش پیدا میکند، در درون کشور دولت ناچار است به اصلاحات اقتصادی تمایل نشان دهد و آنها را اجرا کند، زیرا اگر اصلاحات اقتصادی انجام نشود، کشور با یک بنبست روبهرو میشود و این یک ضرورت جدی برای دولت است تا بتواند با کمترین هزینه، بیشترین سودآوری را رقم بزند.
اما این مسیر نیازمند پیشنیازهایی است. یکی از پیشنیازهای اصلی، سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی دولت در ابتدای شروع به کار، بر پایه رایهایی شکل گرفت که از مردم دریافت کرد. درست است که حدود ۵۰ درصد رأی ندادند، اما رئیس جمهوری از میان رأیدهندگان توانست اکثریت آرا را به دست آورد باید در ارتباط با شعارهایی که داده بود، اقدامات عملی انجام میداد.
با وجود تمام افتوخیزهایی که دولت داشته و مسائلی که برای آن به وجود آمده، تنها راهکار دولت برای بهبود شرایط اقتصادی این است که بتواند سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد. اما دولت در این زمینه با چالشهای جدی روبهرو است. نخستین چالش این است که درست است واتساپ رفع فیلتر شد، اما دولت نتوانسته این موضوع را در سایر پلتفرمهایی که امروز مردم از آنها استفاده میکنند، عملیاتی کند و همچنان با این مسئله دستبهگریبان است؛ بهویژه پس از مطرح شدن موضوع «سیمکارتهای سفید» که مسئله را برای عموم مردم بسیار جدیتر کرد و حساسیت مردم نسبت به آن افزایش یافت.
گویا سیم کارتهای سفید از عالم غیب صادر شدند!؟
تا جایی که رئیسجمهور دستور لغو تمام سیمکارتهای سفید را صادر کرد. جالبتر اینجاست که وقتی رئیسجمهور دستور میدهد، معاون وزیر ارتباطات اعلام میکند که به دبیر شورای عالی فضای مجازی گفته است باید این موضوع برطرف شود، اما پاسخ میشنود که این مسئله به او ارتباطی ندارد، احتمالاً کسی از «عالم غیب» برای برخی سیمکارت سفید صادر کرده است.
در هر صورت، این مسئله فیلترینگ را حساستر کرد و این احساس را به وجود آورد که بخشی از جامعه «برتر» تلقی میشوند و گویی صلاحیت یا فهم بیشتری نسبت به سایر مردم دارند که میتوانند از سیمکارت سفید استفاده کنند.
دستور رئیسجمهور در این زمینه توانست تا حدی به بازگشت اعتماد نسبی مردم کمک کند، البته به شرط آنکه عملیاتی شود و صرفاً در حد دستور باقی نماند. بخش اجرایی موظف است دستور رئیسجمهور را اجرا کند، اما این فقط بخشی از ماجراست.
تعلل و سکوت به سرمایه اجتماعی دولت آسیب می زند
آقای پزشکیان، در موضوع گفتوگو با آمریکا صراحتاً اعلام کرد که نظر شخصیاش گفتوگو بوده، اما شرایط فراهم نشده است؛ این همان میزان شفافیتی است که دولت باید در سایر وعدهها نیز در پیش بگیرد. اگر امروز در موضوع رفع فیلترینگ یا تحریمها مخالفتهایی در داخل کشور وجود دارد، دولت باید صریح بگوید چه نهادی مخالف است و مانع کجاست، مردم که نامحرم نیستند. گفتوگو برای رفع تحریم قرار نیست بیانتها باشد؛ اگر قرار بود با گفتوگو مسئلهای حل شود، یک ماه، دو ماه یا حتی چند ماه زمان کافی بود، اما اکنون یک سال شده و مردم همچنان منتظرند. همین تعلل و سکوت است که به سرمایه اجتماعی دولت آسیب میزند.
دولت وعده داده و باید پای وعده خود بایستد
بخش مهمتر این است که دولت وعده داده و باید پای وعده خود بایستد. اگر به هر دلیلی دولت نمیتواند یا ظرفیت اجرای وعدهها را ندارد، باید به مردم توضیح بدهد و بگوید تلاش خود را کرده، اما برخی دستگاهها همکاری نکردهاند. مردم حداقل باید بدانند که دولت مسئله را چگونه میبیند.
در کشور ما معمولاً کسی مسئولیت مستقیم را نمیپذیرد و در عمل تنها نهادی که مردم آن را مسئول میشناسند، قوه مجریه و شخص رئیسجمهور است، زیرا مردم به او رأی دادهاند. اگر رئیسجمهور به هر دلیلی نتواند کاری را انجام دهد، باید بیاید و توضیح بدهد. خود آقای پزشکیان گفته بودند که اگر نتوانند کاری را انجام دهند، به مردم توضیح خواهند داد که چرا موفق نشدهاند.
*وقتی تحقق یک وعده مانند رفع فیلترینگ یک سال زمان میبرد، این موضوع چه پیامدی برای اعتماد عمومی و مشارکت سیاسی دارد و دولت برای جلوگیری از فرسایش سرمایه اجتماعی خود چه باید بکند؟
قطعاً هرچه دولت پاسخگوتر باشد، وضعیت بهتر خواهد شد. بسیاری از کارها ممکن است در کوتاهمدت یا بلندمدت با موانعی مواجه شوند، اما وقتی صراحت و شفافیت با مردم در میان گذاشته شود، مردم دچار ناامیدی نمیشوند و احساس میکنند به آنها اعتماد شده است. در این شرایط، مردم میتوانند تشخیص دهند که کدام بخشها مانع ایجاد میکنند و همین مسئله باعث میشود اعتماد آنها به صندوق رأی باقی بماند، زیرا نمایندهای که انتخاب کردهاند با آنها صریح و شفاف صحبت میکند.
مردم غریبه نیستند؛ حق دارند واقعیتها را بدانند
این رویکرد دو اثر دارد؛ نخست افزایش مشارکت سیاسی و دوم ارتقای سرمایه اجتماعی دولت است. مردم احساس میکنند با فردی روبهرو هستند که صادق است و همین اعتماد، ظرفیت لازم را به دولت میدهد تا سایر اقدامات خود را پیش ببرد. بسیاری از اقدامات اقتصادی دولت در راستای اصلاح ساختار، نیازمند همراهی مردم است، مردم هم غریبه نیستند باید بدانند چه خبر است، و این همراهی با اجبار به دست نمیآید. دولت و مردم باید با یکدیگر گفتوگو کنند و اگر قرار است ظرفیتی از مردم کاسته شود، در مقابل ظرفیت دیگری افزایش یابد تا مردم آن را بپذیرند.
ببخشید ما زن هستیم! ببخشید ما حقمان را میخواهیم!
همین حالا چند وقت است که لایحه حمایت از زنان در برابر خشونت در مجلس بلاتکلیف مانده؟ و حتی معلوم نیست نسخه نهایی آن دقیقاً چیست. لایحهای که دولت ارسال کرده و حتی در دولت سیزدهم نیز مطرح بوده، آنقدر در فرآیند بررسی تغییر کرده که عملاً از یک متن حمایتی به لایحهای مبهم تبدیل شده است؛ تا جایی که خودِ برخی نمایندگان مجلس هم نمیدانند قرار است چه متنی به صحن علنی بیاید.
در شرایطی که هر از چند گاهی خبر جانباختن زنان بر اثر خشونت خانگی منتشر میشود و آسیبهای جسمی و روانی گستردهای به خانوادهها وارد میکند، معطل ماندن چنین لایحهای نشانه بیتوجهی به یک مسئله جدی اجتماعی است.
میخواهم بگویم این وضعیت هم از همان دست موضوعاتی است که بلاتکلیف رها شده و مشخص نیست سرانجامش چه خواهد شد؛ مسائلی که تداوم آنها به فرسایش اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی دامن میزند و کار را به جایی میرسانند که بگوییم ببخشید ما زنها حقمان را میخواهیم، ببخشید ما زن هستیم!
در شرایطی که جامعه با انواع مشکلات مانند بیآبی، بیبرقی، بیگازی و بیکاری مواجه است، بسیاری از مسائل با واژه «بی» و کمبود آغاز میشود، دولت چهاردهم موظف است برای حل مشکلاتی که از گذشته به آن رسیده، اقدام کند. این کار تنها با شفافیت، صراحت و جلب اعتماد مردم امکانپذیر است.
ارسال نظر