ارتش 250 هزار نفره اوکراین تهدیدی برای پوتین است؟ | بی اعتمادی اوکراین به تضمینهای امنیتی آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز، یازده ماه پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، دولت او باور دارد که سرانجام راهی را برای پایاندادن به جنگ چهارساله اوکراین یافته است. طرح صلح پیشنهادی آمریکا، دستکم آن بخشهایی که به صورت عمومی مطرح شده است، ساده به نظر میرسد؛ بخشش سرزمینی در برابر تضمینهای امنیتی.
جنیفر کاوانا در ریسپانسیبل استیتکرفت نوشت: بر اساس این طرح، اوکراین باید ۲۰ درصد از منطقه دونتسک را که همچنان در کنترل دارد، به روسیه واگذار کند و در مقابل، مجموعهای از تضمینهای امنیتی را دریافت کند. این تضمینها که تاحدودی به تعهدات ماده ۵ ناتو از سوی آمریکا شباهت دارند، شامل استقرار یک نیروی نظامی اطمینانبخش اروپایی در اوکراین پس از پایان یافتن جنگ، و حفظ ارتشی ۸۰۰ هزار نفره در دوران صلح است.
با وجود خوشبینی مقامات آمریکایی، بعید است که این طرح پیشنهادی همان توافقی باشد که برای پایان دادن به جنگ نیاز است.
مسیر بهتری که پیش روی اوکراین قرار دارد
به باور برخی تحلیلگران، مسیر بهتری نیز برای اوکراین وجود دارد؛ مسیری که در بلندمدت، بیآنکه از خطوط قرمز روسیه عبور کند یا مستلزم تعهدات گسترده و پرهزینه آمریکا باشد، امنیتی پایدارتر و قابلاعتمادتر ایجاد میکند. آنها این مسیر را طرح عدمتعهد مسلحانه میدانند.
اقتصادنیوز: کارزار صلح کرملین، چه در دوران شوروی و چه امروزه، یک هدف داشته است؛ تضعیف غرب برای پیشبرد توسعهطلبی روسیه.
مشکل اصلی طرح ترامپ تنها عبور از خطوط قرمز مسکو نیست. برای مثال یکی از موارد این تواقنامه شامل حضور نیروهای اروپایی در داخل اوکراین یا پیوند دادن این کشور به یک اتحاد نظامی دوفاکتو با آمریکا است که بهاحتمال زیاد با مخالفت پوتین مواجه خواهد شد. از سویی، مانع مهمتر این است که این توافق در داخل خود اوکراین نیز چندان محبوبیتی ندارد. البته نه به این دلیل که امتیاز کمی را به اوکراین اختصاص میدهد، بلکه آنقدر وعدههای بزرگ میدهد که اصلا باورپذیر نیست.
به اذعان نویسنده، براساس شنیدههای او در سفر اخیر به کییف ، بسیاری از اوکراینیها این بسته تضمینها را بیش از حد خوشبینانه و غیرواقعی میدانند.
فشار واشنگتن و بنبست سیاسی در کییف
چارچوبی که دولت ترامپ برای صلح ترسیم کرده، کمی سادهانگارانه بهنظر میرسد است. جیدی ونس، معاون ترامپ، در تابستان گذشته گفت: اوکراینیها تضمین امنیتی میخواهند و روسها مقداری زمین.
چنین روایتی، اختلافات عمیقتر میان دو طرف را نادیده میگیرد، اما دولت ترامپ همچنان آن را مبنای تلاشهای دیپلماتیک خود قرار داده است. واشنگتن کییف را تشویق به واگذاری بخشی از دونتسک میکند، با این استدلال که اگر جنگ ادامه یابد این مناطق دیر یا زود به دست روسیه خواهد افتاد.
اما در کییف، چنین امتیازی از نظر سیاسی غیرممکن است. حتی اگر تیم مذاکرهکننده اوکراین تسلیم فشار آمریکا شود، پارلمان این کشور به احتمال زیاد با عقبنشینی یکجانبه مخالفت خواهد کرد و افکار عمومی نیز هرگز آن را نخواهد پذیرفت. همچنین، مشخص نیست چنین طرحی چگونه باید اجرا شود، بهویژه اگر سربازان اوکراینی حاضر به عقبنشینی از مواضع بهسختی بهدستآمده خود در امتداد کمربند دژگونه، نشوند.
زخم قدیمی بیاعتمادی
کاخ سفید امیدوار است که وعده تضمینهای امنیتی تحت حمایت آمریکا، در نهایت اوکراین را به پذیرش خواستههای ارضی روسیه متقاعد کند. اما در اوکراین، کشوری که تجربه تلخ یادداشت تفاهم بوداپست را در حافظه جمعی خود دارد، تردید عمیقی نسبت به قابلیت اجرا و پایبندی به این وعدهها وجود دارد.
امروزه بسیاری در کییف به این جمعبندی ناخوشایند رسیدهاند که در نهایت، فقط خود اوکراین برای اوکراین خواهد جنگید.
درواقع، کمتر کسی باور دارد که آمریکا حتی در صورت توافق به تعهدی شبیه ماده ۵ ناتو عمل کند. رؤسایجمهور آمریکا بهصراحت گفتهاند که جنگیدن برای اوکراین را در راستای منافع حیاتی آمریکا نمیدانند. ایده نیروی امنیتی اطمینانبخش اروپایی نیز در نگاه بسیاری صرفا یک شعار دیپلماتیک تلقی میشود.
وعدههای غیرقابل دسترس آمریکا
طرح ایجاد ارتش ۸۰۰ هزار نفره نیز آرامشبخش نیست؛ چراکه در کییف این هدف عموما غیرقابل دسترس دانسته میشود. با توجه به محدودیتهای جمعیتی و منابع مالی، اوکراین توان جذب، نگهداری و تأمین هزینههای چنین نیرویی را در دوران صلح ندارد، حتی اگر اروپا در کوتاهمدت بخشی از هزینهها را بپردازد.
برآوردهای واقعبینانهتر، سقف جمعیت ارتش اوکراین پس از جنگ را حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر میدانند. مخالفت کییف با اعمال سقف خارجی بر توان دفاعی، بیشتر خواستهای سیاسی است تا نظامی.
در مجموع از نگاه بسیاری از مردم اوکراین، توافق پیشنهادی آمریکا بدترین ترکیب ممکن را ارائه میدهد؛ یعنی دادن امتیازهای غیرقابل قبول در برابر وعدههایی که قابل اتکا نیستند.
عدمتعهد مسلحانه به چه معنی است؟
عدمتعهد مسلحانه، یا آنچه گاهی «بیطرفی مسلحانه» نامیده میشود، از مدتها پیش و حتی قبل از شروع جنگ در سال ۲۰۲۲، بهعنوان یکی از گزینههای واقعبینانه برای تأمین امنیت اوکراین مطرح بوده است. منتقدان این مدل، آن را به معنای از بین بردن ارتش اوکراین و رها شدن کشور میدانند، اما این برداشت به باور تحلیلگران، نادرست است.
در چارچوب این طرح، اوکراین عضو هیچ اتحاد نظامی رسمی نخواهد بود و نیروهای خارجی را در خاک خود مستقر نخواهد کرد، اما میتواند مشارکتهای دفاعی از جمله آموزش نظامی را با کشورهای اروپایی، خارج از چارچوب ناتو داشته باشد. عضویت در اتحادیه اروپا، همکاری صنعتی دفاعی و خرید تسلیحات از کشورهایی مانند آمریکا، آلمان یا کره جنوبی نیز ممکن خواهد بود.
توان دفاعی واقعبینانه برای بازدارندگی اوکراین چقدر است؟
بر اساس تحلیل نویسنده در صورت وقوع صلح، اوکراین با یک ارتش حدودا ۲۵۰ هزار نفری و با میزان نیروی ذخیره کمی بیشتر، میتواند از قلمرو باقیمانده خود دفاع کند. صنایع دفاعی داخلی اوکراین نیز میتوانند بخش عمده نیازهای نظامی، از پهپادها گرفته تا توپخانه و برخی موشکهای دوربرد را تأمین کنند.
اوکراین همچنان به کمک محدود آمریکا و اروپا بهویژه برای تامین سامانههای پدافند هوایی و ذخایر مهمات، نیاز خواهد داشت؛ اما به جنگندهها یا تانکهای بیشتری نسبت به امروز نیاز نخواهد داشت.
چنین میزانی از نیروی نظامی که ماهیتی دفاعی دارد و از نظر حقوقی به عدمتعهد پایبند است، تهدیدی برای امنیت روسیه محسوب نمیشود و توان بازپسگیری مناطق اشغالی را هم ندارد. اما برای جلوگیری از تجاوزهای آینده و منصرف کردن ولادیمیر پوتین از آغاز دوباره جنگ، کافی خواهد بود.
تضمین امنیتی متفاوت، اما معتبرتر
درواقع، عدمتعهد مسلحانه نیازمند نوع دیگری از تضمینهای امنیتی است؛ تضمینهایی که نه نیاز به استقرار نیروهای خارجی دارد و نه پیوند به اتحادهای نظامی جدید.
یکی از گزینهها میتواند تعهدات زمان صلح آمریکا و اروپا برای کمک نظامی و اقتصادی در یک بازه مشخص باشد، بهویژه برای ساخت توان دفاعی و صنایع نظامی اوکراین که با وعده کمک اضطراری در صورت ازسرگیری جنگ همراه باشد.
این تضمینها محدودتر از وعدههای کنونیاند، اما بهدلیل همخوانی با آنچه غرب در چهار سال گذشته انجام داده است، برای عموم و سیاستمداران آمریکایی باورپذیرترند. اگر این تعهدات به تصویب مجلس برسند و الزامآور شوند، برای بسیاری از اوکراینیها جذابتر از وعدههای پر زرق و برق اما توخالی خواهند بود.
گام نخست بهسوی صلحی پایدار
در این میان، مسائل ارضی میتوانند به مراحل پایانی مذاکرات موکول شوند؛ یعنی زمانی که سایر اختلافها حلوفصل شده باشند. درواقع، اگر دونتسک آخرین گره باشد، احتمال سازش دو طرف افزایش مییابد.
تیم ترامپ برای پایان جنگ تلاش میکنند، اما رویکرد فعلیشان واقعیتهای سیاسی و نظامی داخل اوکراین را نادیده میگیرد. رویکرد عدمتعهد مسلحانه همه مشکلات را حل نمیکند، اما میتواند نخستین گام ضروری در شروع یک مسیر درست باشد.
ارسال نظر