اعتراف ترامپ درباره علت اصلی حمله به ونزوئلا | الگوی حمله به عراق درحال تکرار شدن است؟
به گزارش اقتصادنیوز، با آرایش نظامی ارتش آمریکا در سواحل کارائیپ، بسیاری حمله به خاک ونزوئلا را قریب الوقوع پیشبینی میکنند. در این میان، توجیه مقامات دولت ترامپ و شخص او از این اقدامات مبارزه با کارتل های مورد حمایت مادورو و مقابله با ورود مواد مخدر به مرزهای آمریکاست. این درحالی است که برخی باور دارند که علل پشت پرده موارد متفاوتی است.
جاناتان چیت در آتلانتیک نوشت: توجیههایی که دولت آمریکا برای حمله به ونزوئلا ارائه میدهد، به شکل نگرانکننده ای جنگ عراق را یادآوری می کند؛ البته با این تفاوت که این بار دولت آمریکا هیچ تلاشی برای پنهانکردن انگیزه های واقعی خود با شعارهایی چون نجات مردم، نمی کند.
اقتصادنیوز: ترامپ و تیم امنیت ملی او تأکید دارند که تغییر حکومت در کاراکاس باید به گونهای باشد که نه تنها مادورو از قدرت کنار رود، بلکه جایگزین مشروعی نیز روی کار آید تا آمریکا بتواند در نقش حمایتی و نظارتی وارد عمل شود.
بازگشت یک الگوی آشنا
در روند تدریجی حرکت دولت ترامپ بهسوی جنگ با ونزوئلا، نوعی آشنایی وهمآلود به چشم میخورد. نشانهها تکراری هستند؛ تجمع تهدیدآمیز نیروهای نظامی، تغییر مداوم علل اعلامشده برای درگیری، و حتی ادعایی درباره در اختیار داشتن سلاحهای کشتار جمعی توسط دولت ونزوئلا.
درواقع، دولت ترامپ با بازتعریف فنتانیل بهعنوان نوعی از سلاح کشتار جمعی تلاش کرده تا حملات خود را توجیه کند. بدون تردید، این درگیری مسیری متفاوت از جنگ عراق را طی خواهد کرد، روندی که شاید بهتر، و شاید هم بدتر جلو برود. اما در هر صورت، مبنای اخلاقی این جنگ بسیار سستتر و خطرناکتر است.
روایت رسمی؛ مبارزه با مواد مخدر
دولت آمریکا در ابتدا کارزار خود را که تاکنون شامل دستکم ۲۸ حمله شناختهشده به قایقهایی بوده که گفته میشود حامل مواد مخدر غیرقانونی بودهاند، بهعنوان جنگی دفاعی برای متوقفکردن جریان مواد مخدر معرفی کرده است.
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا ماه گذشته در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «این مأموریت از سرزمین مادری ما دفاع میکند، نارتوتروریستها را از نیمکره ما حذف میکند و کشورمان را در برابر مواد مخدری که مردم ما را میکشد، ایمن میسازد.»
اما با توجه به نقش بسیار محدود ونزوئلا در زنجیره تأمین مواد مخدر به آمریکا، و همچنین رویکرد نسبتا سهلگیرانه دونالد ترامپ نسبت به جرایم مربوط به مواد مخدر، بهتازگی زمزمههایی مبنی بر متفاوت بودن انگیزه پشت این اقدامات به گوش می رسد. انگیزهای که نه امنیت، بلکه پول است؛ یعنی آنچه ترامپ واقعا می خواهد، نفت ونزوئلاست.
یکی از مقامات به همکاران من گفته بود: این رسما باجگیری است،یک باجگیری مالی که عمدتا برای سود بیشتر انجام میشود.
انگیزه پنهانی که خیلی زود علنی شد
این انگیزه چندان هم پنهان نماند. هفته گذشته، رئیسجمهور به خبرنگاران گفت که آمریکا یک نفتکش بسیار بزرگ را به دلیلی بسیار منطقی در سواحل ونزوئلا توقیف کرده است.
وقتی خبرنگاران از او پرسیدند که با نفت آن چه خواهند کرد پاسخ داد: «فکر میکنم نفت را نگه داریم».
ترامپ سپس این هفته خواستار آن شد که ونزوئلا بابت داراییهای نفتیای که بهگفته او از آمریکا دزدیده، پول پرداخت کند. او در گفتوگو با خبرنگاران، این درگیری را نوعی انتقامگیری توصیف کرد: « آنها حقوق نفتی ما را زیرپا گذاشتند. ما آنجا نفت زیادی داریم. همانطور که میدانید آن ها شرکتهای آمریکایی را بیرون کردند. ما می خواهیم نفتمان را پس بگیریم.»
در همین راستا، ترامپ دستور اعمال نوعی محاصره دریایی علیه صنعت نفت ونزوئلا را صادر کرده است.
تلاش برای اخلاقیسازی غارت
استیون میلر، مشاور امنیت داخلی تلاش کرده تا روایت شبهمافیایی ترامپ را با ادعاهای اخلاقی و آرمانی درهم بیامیزد. او در ایکس نوشت:«زحمت، نبوغ و تلاش آمریکایی ها صنعت نفت ونزوئلا را سرپا ساخت و مصادره استبدادی آن، بزرگترین سرقت ثبتشده از ثروت و اموال آمریکا بود. این داراییهای غارتشده سپس برای تأمین مالی تروریسم و پر کردن خیابانهای ما از قاتلان، مزدوران و مواد مخدر استفاده شد».
مقایسه با عراق و تفاوتی تعیینکننده
بیش از ۲۰ سال پیش، منتقدان جورج دبلیو بوش او را متهم به حمله عراق به علت نفت این کشور کردند. اما بوش بهروشنی اعلام کرد که چنین هدفی ندارد. او در آغاز جنگ گفت که چاههای نفت عراق ثروتی هستند که به مردم عراق تعلق دارند و هرگز آنها را به کنترل آمریکا درنیاورد.
ترامپ در زمان وقوع جنگ عراق با آن مخالفت نکرد، اما پس از شکست پروژه، خود را منتقد آن معرفی کرد. پایدارترین استدلال او این بود که آمریکا نتوانسته نفت عراق را تصاحب کند، با وجود آنکه چنین کاری آشکارا یک جنایت جنگی محسوب میشد.
رویای قدیمی مصادره
در دوره نخست ریاستجمهوری، ترامپ بارها از اینکه آمریکا در عراق و لیبی نفت آن کشورها را تصاحب نکرده ابراز تأسف کرد و حتی تلاش داشت تا از نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه برای این هدف استفاده کند.
اما این تمایل مانند بسیاری از رویاهای تکانهای او در دوره اول، توسط حلقه نزدیکانش مهار شد؛ چرا که غیرواقعبینانه، غیراخلاقی و آشکارا مجرمانه بود.
ایدههای افراطی به سیاست رسمی بدل میشوند
در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ، بسیاری از خواستههایی که زمانی غیرقابل تصور به نظر میرسیدند، به سیاست رسمی دولت او تبدیل شدند. البته اینکه ترامپ خواهان تصاحب ثروت نفتی ونزوئلاست، الزاما به این معنا نیست که چنین اتفاقی رخ خواهد داد، یا اینکه این تنها انگیزه دولت است.
گزارشها حاکی است که حمایت استیون میلر از جنگ، ابتدا از تمایل او برای حمله به کارتلهای مواد مخدر در مکزیک ناشی شده و او معتقد است جنگ، دست دولت را برای اعلام دشمن رزمی بودن مهاجران ونزوئلایی و اخراج آنها از خاک آمریکا، بازتر میکند.
در سوی دیگر، مارکو روبیو وزیر خارجه، که دیدگاهش به سیاست خارجی سنتی جمهوریخواهان نزدیکتر است، خواهان برکناری نیکلاس مادورو است. درست است که مادورو بقایای دموکراسی را در این کشور نابود کرده، اما طرح ترامپ برای تصاحب ثروت ونزوئلا با دموکراتیزهکردن این کشور سازگار نیست.
هر دولتی که متعهد شود ثروت ملی را به خارجیها واگذار کند، بلافاصله مشروعیت خود را از دست خواهد داد و تنها با زور عریان قادر به حفظ قدرت خواهد بود.
پشت پرده انتقادات از دولت جرج بوش
ترامپ سالها از مقایسه خود با دولت دوم بوش سود برده و منتقدان جمهوریخواه خود را نومحافظهکار خوانده است. حتی برخی پوپولیستهای چپگرا او را بهخاطر فاصلهگرفتن حزب جمهوریخواه از مداخلهگری سبک بوش، تحسین کردهاند.
اما تهدیدهای نظامی او علیه ونزوئلا نشان میدهد که اختلافش با نومحافظهکاری هرگز بر سر غرور صدور دموکراسی یا باور به رهبری صلحطلبانه نبوده است. درواقع، اعتراض اصلی ترامپ به بوش به این دلیل بود که چرا او فرصتی این چنینی برای ثروتمندکردن آمریکا را فقط به این دلیل که بیش از حد به حقوق بینالملل و کرامت مردم عراق احترام گذاشته، از دست داده است.
هیچ پوششی در کار نیست!
نومحافظهکاران با تمام خطاها و تکبری که داشتند، دستکم مدعی ترویج ارزشهای آمریکایی در جهان بودند. اما بهنظر میرسد که ترامپ مشتاق است تا این دکترین را با شکلی سنتی، عریان و بیپرده از امپریالیسم، جایگزین کند.
زمانی که قدرتهای بزرگ در گذشته دست به مداخله نظامی یا فشار حداکثری میزدند، معمولا آن را پشت شعارهایی چون دموکراسی، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم یا امنیت جهانی پنهان میکردند؛ اما در این مورد، انگیزه های واقعی، یعنی تصاحب ثروت و منافع اقتصادی مانند نفت، کاملا آشکار و بدون هیچ شرمی بیان میشوند.
ارسال نظر