توهم پهپادی آمریکا | چرا تجربه اوکراین در جنگ با چین کارایی ندارد؟ | پهپادها در اقیانوس آرام معجزه نخواهند کرد
به گزارش اقتصادنیوز، چهار سال از آغاز جنگ روسیه و اوکراین میگذرد و در این مدت، شاید هیچ پدیدهای به اندازه گسترش سریع و فراگیر جنگ پهپادی، توجه ارتشها و سیاستگذاران نظامی غرب را به خود جلب نکرده باشد. از سال ۲۰۲۳ به بعد، هر دو طرف میلیونها پهپاد کوچک و ارزان که اغلب از نوع کوادکوپترهای تجاری یا نیمهنظامی هستند را وارد میدان نبرد کردهاند.
پهپادهای ارزان با نتیجه مطلوب
جاستین برانک در فارن افرز نوشت: در برخی از بخشهای خط مقدم، این پهپادها عامل ایجاد خسارات تا 70 درصد هستند؛ آماری چشمگیر که نشان میدهد چگونه ابزارهایی ساده، کمهزینه و در دسترس توانستهاند نقشی محوری در جنگهای مدرن ایفا کنند.
از سوی دیگر، روسیه بهطور گسترده از پهپادهای انتحاری دوربرد «گرن-۲» و «گرن-۳» برای حملات شبانه خود به شهرها و زیرساختهای اوکراین استفاده کرده است. در مقابل اوکراین نیز با توسعه و بهکارگیری طیف متنوعی از پهپادهای تهاجمی یکطرفه، به پایگاههای نظامی، کارخانهها و تأسیسات انرژی روسیه حمله کرده است. این تبادل دائمی حملات پهپادی، جنگ در اوکراین را به یک آزمایشگاه زنده برای آینده نبردها تبدیل کرده است.
اقتصادنیوز: کارشناسان درباره اینکه دقیقا چه زمانی روسیه وارد این مسیر بیبازگشت شد، اشتراک ندارند. برخی بازگشت پوتین به کرملین در سال ۲۰۱۲ را لحظه تعیینکننده میدانند و برخی دیگر، الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ را نقطه عطف این دوران میخوانند.
وسواس تازه واشگتن
همین تحولات باعث شده بسیاری از استراتژیستهای دفاعی غرب به این جمعبندی برسند که آینده جنگها بهطور کامل در اختیار پهپادهاست. در آمریکا، این نگاه بهسرعت وارد سیاستگذاریهای نظامی شد. دونالد ترامپ با امضای یک فرمان اجرایی، دستور تسریع تولید پهپادها را صادر کرد.
وزارت دفاع آمریکا نیز مقررات خود را تغییر داد تا ورود پهپادهای ارزان و تجاری به زرادخانه ارتش تسهیل شود. پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا نیز از لزوم دستیابی آمریگا به «برتری پهپادی» سخن گفت و همزمان شرکتهای فناوری و هوش مصنوعی برای تصاحب قراردادهای نظامی وارد رقابتی فشرده شدند.
برداشت سطحی از موازنه قوا
با اینحال، جاستین برونک، تحلیلگر نظامی و استراتژیک برجسته بریتانیایی هشدار میدهد که این واکنش بیش از آنکه نتیجه یک تحلیل عمیق باشد، حاصل یک برداشت سطحی از جنگ اوکراین است. به گفته او، این تصور که خرید انبوه پهپادهای مجهز به هوش مصنوعی میتواند موازنه قوا را در برابر چین به نفع آمریکا تغییر دهد، تصوری گمراهکننده است.
اوکراین یک استثناست
برونک تأکید میکند که جنگ اوکراین از بسیاری جهات یک مورد خاص است. اول آنکه این جنگ، نبردی فرسایشی و زمینمحور میان دو ارتش است که هیچکدام برتری هوایی کاملی ندارند. خطوط مقدم جبهه صدها کیلومتر طول دارند، نیروها پراکندهاند و توان مانور زرهی گسترده در سالهای نخست جنگ بهشدت تضعیف شده است. در چنین شرایطی، طبیعی است که ابزارهایی مانند پهپادهای کوچک که هم ارزان هستند و هم انعطافپذیر، به عنصر غالب میدان نبرد تبدیل شوند.
اما هیچکدام از این شرایط لزوما در جنگ احتمالی آمریکا و چین تکرار نخواهد شد و هر درگیری جدی میان این دو قدرت، بهویژه در منطقه هند–اقیانوس آرام، ماهیتی کاملا متفاوت خواهد داشت؛ جنگی که محور اصلی آن آسمان و دریا است، نه مرزهای زمینی.
چرا پهپادها در دونباس مؤثر بودند؟
از آنجایی که در جنگ میان روسیه و اوکراین هیچ یک از طرفین برتری هوایی نسبت به دیگری ندارند، فضا برای ورود پهپادها فراهم شده است. پهپادهای کوچکی که میتوانند شناسایی کنند، حمله کنند، تحرکات دشمن را مختل کنند و حتی نقش توپخانه را در مقیاسی محدود ایفا کنند. وقتی مهمات توپخانه و راکت کمیاب میشود، پهپادهای ارزان میتوانند جایگزینی موقت باشند.
به همین دلیل، دو طرف بهطور مداوم در حال توسعه فناوریهای جدید پهپادی، جنگ الکترونیک و ابزارهای مقابله با پهپاد هستند. از تور و پارازیت گرفته تا مهمات ویژه ضدپهپاد، همه به بخشی جداییناپذیر از میدان نبرد تبدیل شدهاند.
عامل تعیینکنندهای که کمتر دیده میشود
با این حال، برونک یادآوری میکند که پهپادها بهتنهایی عامل اصلی بنبست یا عقبنشینیها در اوکراین نیستند. آنچه در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ بیش از هر چیز به اوکراین ضربه زده، استفاده گسترده روسیه از بمبهای سنگین هدایتشونده است. این بمبها که توسط جنگندههای سوخو-۳۴ از فاصلهای امن رها میشوند، قادر هستند تا مواضع مستحکم، سنگرهای عمیق و نیروهای پناهگرفته در آنها را نابود کنند.
درمقابل، اوکراین هنوز ابزار مؤثری برای هدف قرار دادن هواپیماهایی که این بمبها را پرتاب میکنند ندارد. در نتیجه، حتی اگر پهپادها بتوانند تلفات روزمره را افزایش دهند، قدرت واقعی تغییر میدان نبرد همچنان در اختیار نیروی هوایی و تسلیحات سنگین است.
اقیانوس آرام میدانی کاملا متفاوت است
هرگونه درگیری احتمالی آمریکا و چین، به صورت عمده در آسمان و دریا شکل خواهد گرفت و اگر نبردی زمینی رخ دهد، تنها محدود به نقاطی مانند تایوان یا برخی جزایر مورد مناقشه خواهد بود. بنابراین، در چنین جنگی موفقیت به توانایی در اختیار داشتن قدرت هوایی و دریایی، در لحظات حساس بستگی دارد؛ آن هم در فواصل هزاران کیلومتری از پایگاههای اصلی آمریکا.
این برتری هوایی به معنی اتکا به جنگندهها، بمبافکنها، ناوهای پیشرفته، زیردریاییها و عملیاتهای مشترک پیچیده خواهد بود، شرایطی که هیچ شباهتی به جنگ زمینی فرسایشی میان روسیه و اوکراین ندارد و پهپادهای کوچک در آن تنها نقشی حاشیهای خواهند داشت.
فاصله زیاد و محدودیت سوخترسانی
یکی از بزرگترین مشکلات آمریکا در اقیانوس آرام، فاصله زیاد است. جنگندههای فعلی آمریکا برد محدودی دارند و برای رسیدن به مناطق درگیری به هواپیماهای سوخترسان وابستهاند؛ هواپیماهایی که خود نیز اهدافی آسیبپذیر در برابر موشکهای چین هستند. بنابراین، پهپادهای کوچک اساسا قادر به حل این مشکل نیستند، چون برد و توان عملیاتی لازم را ندارند.
از سوی دیگر، چین هزاران موشک بالستیک، کروز و هایپرسونیک در اختیار دارد. مقابله با این تهدیدها فقط با سامانههای پدافندی بسیار گرانقیمت ممکن است، نه با پهپادهای ارزان. پهپادهای کوچک نمیتوانند جایگزین پاتریوت، تاد یا موشکهای رهگیر پیشرفته شوند.
برتری چین در تولید تجهیزات سنگین
حتی پهپادهای پیشرفتهای که آمریکا به آنها امید بسته هم، مانند هواگردهای بدون سرنشین همراه جنگندهها، ارزان نیستند. هرکدام از این تجهیزات ممکن است دهها میلیون دلار قیمت داشته باشند و به زیرساخت، نیروی انسانی و لجستیک سنگین نیاز داشته باشند. این سامانهها را نمیتوان مثل کوادکوپترهای اوکراین بهصورت انبوه مصرف کرد.
ضمن آنکه چین نیز دقیقا بر توسعه همین فناوریها متمرکز است. بنابراین این حوزه هم بهتنهایی مزیت راهبردی تعیینکنندهای برای آمریکا ایجاد نخواهد کرد.
مسئله اصلی کمبود توان انبوه است
به باور برونک، مشکل اصلی آمریکا نه کمبود پهپاد، بلکه کمبود جرم رزمی است؛ یعنی موشکهای دوربرد، مهمات، سامانههای پدافندی، هواپیماهای هشدار زودهنگام و پلتفرمهای سنگین. این در حالی است که چین همزمان هم به لحاظ کمی و هم کیفی، توانایی بالایی را در تجهیز ارتش خود به این تسلیحات دارد و آمریکا با ناوگان قدیمی، تولید محدود و انبارهای ناکافی خود توان مقابله با چین را ندارد.
بهاحتمال زیاد تا پایان دهه کنونی، چین ناوگانی بسیار بزرگ از جنگندههای نسل پنجم و سامانههای موشکی پیشرفته را در اختیار داشته باشد، در حالی که برنامههای نوسازی آمریکا زمانبر، پرهزینه و با تأخیر زیاد همراه است.
هیچ راهحل سادهای وجود ندارد
برونک در پایان تأکید میکند که هیچ راهحل سادهای وجود ندارد. تقلید از الگوی اوکراین و تمرکز وسواسگونه بر تولید پهپادها، موفق به پرکردن شکاف راهبردی آمریکا و چین را نخواهد شد، و اگر آمریکا نتواند برتری هوایی و دریایی خود را حفظ کند، سایر بخشهای نیروی نظامی آن نیز کارایی لازم را نخواهند داشت.
پهپادها ابزار مهمی هستند، اما عصای جادویی نیستند. میلیونها پهپاد کوچک نتوانستهاند جنگ اوکراین را به نفع هیچکدام از طرفین تمام کنند و در اقیانوس آرام هم قرار نیست معجزهای رقم بزنند؛ حتی اگر در اسلایدهای پاورپوینتی بسیار جذاب به نظر برسند.
ارسال نظر