مجلسی: هرگز نباید روابط راهبردی را انحصاری کنیم/نه شیفتگی به شرق نه امید بستن به غرب
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فرارو، دیدار اخیر پوتین و پزشکیان و مطرح شدن توسعه روابط راهبردی از سوی دو کشور ، مورد توجه تحلیلگران حوزه سیاست خارجی قرار گرفته. پزشکیان درخصوص این دیدار گفته است؛ مصمم هستیم توافق جامع ایران و روسیه را اجرایی و عملیاتی کنیم. انتظار داریم طرف روسی نیز روند اجرای این توافقات فیمابین را تسریع و نهایی کند.
گرچه از دید برخی کارشناسان حوزه سیاست خارجی توسعه روابط سیاسی گزینه ای مثبت است اما برخی دیگر بر لزوم هشیاری های دیپلماتیک تأکید دارند.
فریدون مجلسی، تحلیلگر ارشد حوزه سیاست خارجی و دیپلمات با سابقه ایرانی در گفتگویی به بررسی این موضوع پرداخته است:
تعریف روابط راهبردی مبهم و چند لایه است
فریدون مجلسی گفت: «عبارت «راهبردی» در ادبیات سیاست خارجی، بیش از آنکه یک مفهوم دقیق و شفاف باشد، واژهای شناور و چندلایه است که بسته به بافت سیاسی، امنیتی و اقتصادی میتواند معانی کاملاً متفاوتی پیدا کند. گاه این واژه بار نظامی و امنیتی دارد و به همپیمانیهای دفاعی، تبادل اطلاعات و هماهنگیهای میدانی اشاره میکند، گاه جنبه ایدئولوژیک پیدا میکند و ناظر بر همسویی گفتمانی و سیاسی است و در مواردی نیز صرفاً پوششی برای همکاریهای اقتصادی و تجاری بلندمدت میشود. همین ابهام مفهومی باعث که استفاده از تعبیر «روابط راهبردی» در فضای سیاست خارجی ایران، همواره با حساسیت همراه باشد، بهویژه زمانی که پای کشوری مانند روسیه در میان است که سابقه تاریخی روابطش با ایران، پیچیده و پر از تجربههای متناقض است.»
وی افزود: «در مورد ایران و روسیه، هرگونه قرارداد یا توافقی که عنوان «راهبردی» به خود بگیرد، بهطور طبیعی این شائبه را ایجاد میکند که ابعاد نظامی و امنیتی پررنگی در آن نهفته است. این موضوع نهتنها برای افکار عمومی داخلی، بلکه برای بازیگران منطقهای و بینالمللی نیز حامل پیامهای چندگانه است. واقعیت این است که به لحاظ استراتژیک، ایران و روسیه در برخی حوزهها دارای منافع مشترک غیرقابل انکار هستند؛ از مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا گرفته تا نگرانیهای مشترک در حوزه امنیت منطقهای و مخالفت با گسترش ناتو به شرق. از این منظر، نمیتوان همکاری ایران و روسیه را ذاتاً بیفایده یا زیانبار دانست.با این حال، پذیرش وجود منافع مشترک به معنای چشمپوشی از تفاوتهای بنیادین و حتی تعارضهای پنهان نیست. سیاست خارجی مسکو بر پایه عملگرایی حداکثری و تأمین منافع ملی خود بنا شده و در این مسیر، بارها نشان داده که حاضر است روابطش با سایر بازیگران، از جمله رقبای ایران، را بهصورت همزمان حفظ کند. بنابراین، هرگونه همکاری راهبردی با روسیه تنها زمانی میتواند برای ایران سودمند باشد که طرف ایرانی نیز با همان سطح از هوشیاری، محاسبهگری و اولویت دادن به منافع ملی وارد میدان شود.»
روابط راهبردی نباید انحصاری باشد
این دیپلمات با سابقه در ادامه گفت: «یکی از ظرفیتهای مهم همکاری ایران و روسیه، حوزه اقتصاد و تجارت است؛ ظرفیتی که در سالهای گذشته کمتر از حد انتظار بالفعل شده است. روسیه میتواند برای ایران یک شریک اقتصادی مهم در حوزههایی مانند انرژی، ترانزیت، کشاورزی و صنایع سنگین باشد، بهویژه در شرایطی که ایران تحت فشار تحریمهای غرب قرار دارد. اما تجربه نشان داده که بدون طراحی دقیق سازوکارهای حقوقی، مالی و اجرایی، این همکاریها بهراحتی میتواند به روابطی نامتوازن تبدیل شود که سود اصلی آن نصیب طرف قدرتمندتر میشود. از همین رو، تأکید بر «راهبردی» بودن روابط، اگر با تضمین منافع متقابل و سازوکارهای شفاف همراه نباشد، نهتنها کمکی به منافع ایران نمیکند، بلکه میتواند به وابستگی و محدود شدن گزینههای سیاست خارجی منجر شود.»
وی افزود: «در اینجا باید به یک اصل بنیادین در سیاست خارجی اشاره کرد: همکاری راهبردی زمانی معنا و ارزش دارد که انحصاری نباشد. هرگاه یک کشور، سرنوشت بخشی از سیاست خارجی یا اقتصادی خود را به یک شریک خاص گره بزند، ناخواسته در موقعیت ضعف قرار میگیرد. در مقابل، اگر روابط راهبردی در چارچوب استقلال، تنوع و موازنه تعریف شود، نهتنها تهدیدی برای حاکمیت ملی نیست، بلکه میتواند به تقویت قدرت چانهزنی کشور در نظام بینالملل منجر شود. ایران، بهعنوان کشوری با موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه، نباید خود را به یک یا دو محور محدود کند.»
نه شیفتگی به شرق نه امید بستن به غرب
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی تأکید کرد: «ضرورت دارد که ایران در کنار توسعه روابط با روسیه، بهصورت همزمان به گسترش روابط راهبردی با سایر بازیگران نیز بیندیشد. کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، با وجود اختلافها و رقابتهای سیاسی، از نظر اقتصادی و امنیتی اهمیت ویژهای برای ایران دارند. بهبود و تعمیق روابط با این کشورها میتواند هم به کاهش تنشهای منطقهای کمک کند و هم فرصتهای اقتصادی قابل توجهی ایجاد کند. همچنین چین، بهعنوان یک قدرت اقتصادی جهانی، ظرفیتهای گستردهای برای همکاری بلندمدت با ایران دارد، اما در اینجا نیز اصل عدم انحصار و حفظ توازن باید رعایت شود تا روابط به وابستگی یکطرفه تبدیل نشود.»
وی افزود: «ارتباط با اروپا نیز نباید از دستور کار سیاست خارجی ایران خارج شود. اروپا، فارغ از مواضع سیاسیاش در سالهای اخیر، همواره یکی از شرکای تجاری مهم ایران بوده و ظرفیتهای اقتصادی، فناورانه و مالی آن میتواند نقش مهمی در توسعه ایران ایفا کند. حتی مذاکره با آمریکا، صرفنظر از پیچیدگیها و بیاعتمادیهای تاریخی، در چارچوب تأمین منافع ملی و لغو تحریمها، میتواند بهعنوان یک ابزار در خدمت سیاست خارجی متوازن ایران مطرح باشد. واقعیت این است که خود روسیه نیز، با وجود تقابلهای عمیق با واشنگتن، هیچگاه کانالهای ارتباطیاش با آمریکا را بهطور کامل قطع نکرده است.در نهایت، آنچه باید در کانون توجه سیاست خارجی ایران قرار گیرد، نه شیفتگی به شرق و نه امید بستن به غرب، بلکه تعریف دقیق منافع ملی و طراحی شبکهای متنوع از روابط راهبردی است. روابطی که بر اساس استقلال، توازن و هوشمندی بنا شده باشد و اجازه ندهد هیچ کشوری، صرفنظر از قدرت و نفوذش، ایران را به یک انتخاب انحصاری سوق دهد. تنها در چنین چارچوبی است که مفهوم «راهبردی» میتواند از یک واژه مبهم و پرحاشیه، به ابزاری واقعی برای تأمین منافع بلندمدت کشور تبدیل شود.»
ارسال نظر