سایه جو بایدن بر سر اوکراین | آمریکا تهدیدهای هستهای روسیه را جدی گرفت؟ | ترامپ خط قرمزها را کنار گذاشت
به گزارش اقتصادنیوز، در سالهای اخیر جنگ اوکراین به صحنه اصلی رقابتهای ژئوپلیتیک جهانی و یکی از محورهای اصلی کشمکش در سیاست داخلی آمریکا تبدیل شده است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور کنونی آمریکا بارها این جنگ را جنگ بایدن خوانده و او را مقصر شدت گرفتن درگیریها میداند. توصیفی که از منظر مسئولیت قانونی و اخلاقی چندان دقیق نیست؛ درواقع این کرملین بود که با تهاجم نظامی گسترده به کییف، تصمیم یکجانبه خود برای آغاز جنگ را گرفته بود.
با این حال، اما اگر محور تمرکز را بر نحوه هدایت جنگ، میزان کمکهای نظامی و استراتژیهای محدودکننده قرار دهیم، میتوان گفت دولت جو بایدن نقشی تعیینکننده در شکلگیری وضعیت کنونی داشته است.
ضدحمله اوکراین و عقبنشینی منظم نیروهای روسی
آدریان کاراتنیکی در فارن پالیسی نوست: در تابستان و پاییز ۲۰۲۲، اوکراین با اتکا به ترکیبی از اراده سیاسی و توان سازماندهی داخلی و کمکهای غربی، عملیاتی مؤثر را در جنوب کشور آغاز کرد که به آزادسازی خرسون و بخشهای غربی رود دنیپرو انجامید. این دستاورد از یکسو نقطه اوج اعتماد به نفس اوکراین بود و از سوی دیگر، شکافی در روایت شکستناپذیری ارتش روسیه ایجاد کرد.
اقتصادنیوز: تحلیل ناکافی تیم ترامپ نسبت به خواستههای حداکثری روسیه، تا حد زیادی ریشه در ناتوانی آنها در درک پیوند جنگ با بقای سیاسی پوتین دارد.
اما نکتهای که کمتر مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت، چگونگی خروج روسیه از این منطقه بود. با وجود فشار اوکراین، نیروهای روسی توانستند در یک روند چند هفتهای و به شکلی منظم از رودخانه عبور کنند و جان دهها هزار سرباز و میزان قابل توجهی از تجهیزات را نجات دهند.
بر پایه گزارشهای میدانی و روایتهای مقامهای اوکراینی، دلیل اصلی این خروج بدون مزاحمت دو مورد بود؛ کمبود توان اوکراین در اجرای ضربات دوربرد مؤثر، و از سویی محدودیتهای تحمیلی آمریکا که از حملات سنگین اوکراین جلوگیری میکرد. در آن زمان دولت بایدن نگران بود که انهدام کامل واحدهای روسی، پوتین را به استفاده از سلاح هستهای سوق دهد.
امکان ضربه شدید به روسیه وجود داشت
اگر چنین ضربهای از سوی ارتش اوکراین به نیروهای روسی وارد میشد، به احتمال زیاد سلسله پیامدهای سیاسی و نظامی گستردهای را دربر داشت؛ تحمیل شکستی تحقیرآمیز برای کرملین، اختلال در خطوط پشتیبانی جنوب، و حتی شاید باز شدن مسیر مذاکرات از موضع ضعف برای روسیه. اما این سناریو هرگز محقق نشد.
ریشههای تاریخی احتیاط و میراث اوباما
ریشه بسیاری از تردیدهای بایدن در ارسال تسلیحات سنگین به اوکراین به دوره معاونت او در دولت باراک اوباما بازمیگردد. در بحران ۲۰۱۴ و الحاق کریمه به روسیه، اوباما با وجود فشارهای داخلی و خارجی از ارسال سلاحهای مرگبار به اوکراین خودداری کرد. پس از آغاز جنگ نیز بایدن هم این مسیر را ادامه داد.
این احتیاط در سالهای بعد هم ادامه پیدا کرد و حتی زمانی که روسیه از مارس ۲۰۲۱ شروع به انباشت نیرو در مرزها کرد، کاخ سفید همچنان در ارسال تجهیزات حیاتی تعلل میکرد.
بسته ۲۰۰ میلیون دلاری سلاح که قرار بود در اواخر ۲۰۲۱ تحویل شود با تأخیر عمدی مواجه شد تا پنجره دیپلماسی بسته نشود؛ در حالی که سرویسهای اطلاعاتی آمریکا تقریبا مطمئن بودند که تهاجم روسیه قریبالوقوع است.
از منظر راهبردی، این رفتار پیام روشنی برای مسکو داشت؛ اینکه آمریکا تمایلی برای مقابله مستقیم ندارد و بیشتر ترجیح میدهد تا به جای ایجاد فرصت های جنگی، مدیریت هزینهها را برعهده داشته باشد. برخی تحلیلگران معتقدند که خروج آشفته آمریکا از افغانستان نیز به برداشت پوتین از ضعف ساختاری آمریکا دامن زد و شکاف اعتماد را گسترش داد.
اشتباه در برآورد مقاومت اوکراین
یکی از اساسیترین خطاهای دولت بایدن پیشبینی سقوط سریع اوکراین پس از تهاجم روسیه بود. بر همین اساس، کاخ سفید نگران بود که اگر سلاحهای پیشرفته به اوکراین ارسال کند، درنهایت این سلاح ها به دست ارتش روسیه می افتد. این تصور نهتنها موجب تردید در ارسال کمکها شد، بلکه سرعت تجهیز اوکراین را نیز به شدت کاهش داد. اما تحولات هفتههای نخست جنگ، از نبردهای پایتخت تا مقاومت خارکیف، تمام این پیشبینیها را بیاعتبار کرد.
اقتصادنیوز: کرملین کاخ سفید را با پیشنهاد صلح از طریق تجارت تطمیع کرده و در کمال ناباوری اروپاییها، رئیس جمهور آمریکا و فرستاده او با این طرح موافق هستند.
نکته مهم این است که حتی پس از روشن شدن قدرت مقاومت اوکراین، الگوی کمکرسانی واشنگتن همچنان به شیوهای مرحلهای و کند ادامه یافت؛ بهگونهای که هر تسلیحاتی ماهها پس از زمانی که به آن نیاز بود به میدان میرسید. این رفتار ساختاری، جنگ را از حالت دوران فرصت به مرحله جنگ فرسایشی و طولانی منتقل کرد.
ترس از تشدید هستهای
نگرانی از اینکه افزایش فشار نظامی بر روسیه ممکن است به استفاده از سلاح هستهای منجر شود، یکی از عوامل کلیدی شکلدهنده سیاست خارجی بایدن بود. پوتین با تهدیدهای غیرمستقیم و اشارههای عمومی درباره پیامدهای بیسابقه، موفق به ایجاد نوعی خودمهارگری در واشنگتن شد.
در گفتوگویی افشا شده، وزیر دفاع آمریکا به همتای روسی خود گفته بود: ما مراقب بودهایم که برخی کارها را انجام ندهیم. این جمله آشکارا نشاندهنده آن است که آمریکا داوطلبانه دست خود را بست تا از ورود به منطقهای که آن را منطقه خطر تشدید میدانست، دور بماند.
هشدار پکن و تعیین خط قرمزها
این در حالی بود که شواهد محکمی مبنی بر هشدار پکن به پوتین برای استفاده از سلاح هستهای به عنوان یک خط قرمز، وجود داشت؛ چرا که چین معتقد بود این اقدام تبعات سیاسی و اقتصادی سنگینی خواهد داشت.
بنابراین، ترس آمریکا از سناریوی هستهای بیشتر محصول ذهنیت و تجربیات دوران جنگ سرد بود تا واقعیت موازنه قدرت.
پیامدهای راهبردی تأخیر در ارسال تجهیزات
سامانههای HIMARS زمانی به اوکراین رسیدند که شهر راهبردی ماریوپل سقوط کرده بود و فرصتهای مهم عملیاتی از دست رفته بود. پاتریوتها پس از ماهها حمله موشکی روسیه به زیرساختهای انرژی و مناطق مسکونی تحویل داده شدند و تانکهای آبرامز نیز بسیار دیر در سپتامبر ۲۰۲۳ وارد میدان شدند، در حالی که اوکراین برای ضدحمله به آنها نیاز فوری داشت. همچنین موشکهای ATACMS در پاییز ۲۰۲۳، آن هم با برد محدود و همراه با ممنوعیت حمله به اهداف داخل خاک روسیه در اختیار اوکراین قرار گرفتند. این تأخیرهای پیاپی باعث شد اوکراین فرصتهای طلایی برای تغییر روند جنگ را از دست بدهد.
محدودیتهایی که اوکراین را به سوی بازنده شدن برد
واشنگتن بارها مانع حمله اوکراین به زیرساختهای نظامی روسیه در عمق خاک این کشور شد. حتی حمله به پایگاههای بمبافکن روسی در فاصلهای نزدیک به مرز و همچنین حمله به پل کرچ با مخالفت یا محدودیت آمریکا همراه بود. این محدودیتها باعث شد که اوکراین موفق به مختل کردن زنجیره پشتیبانی روسیه نشود، در حالی که روسیه آزادانه زیرساختهای حیاتی اوکراین را هدف قرار میداد.
عدم تقارن در میدان جنگ
در نتیجه محدودیتهایی که آمریکا وضع کرده بود، روسیه قادر بود زیرساختهای برق، گرمایش، آب و انرژی اوکراین را هدف بمبارانهای مستمر قرار دهد، اما اوکراین اجازه نداشت به زیرساختهای راهبردی داخل خاک روسیه حمله کند. این عدم تقارن موجب شد روسیه بتواند توان اوکراین را بهطور مستمر تحلیل ببرد، در حالی که خود از صدمات مشابه در امان بود.
حتی زمانی که اوکراین با پهپادهای ساخت خود توانست به برخی پالایشگاههای روسیه ضربه بزند، دولت بایدن از ادامه این حملات جلوگیری کرد و استدلال میکرد که این اقدامات میتواند بازار جهانی انرژی را بیثبات کند. این در حالی بود که روسیه از درآمدهای نفتی برای تأمین هزینههای جنگ استفاده میکرد. تنها پس از تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن ترامپ بود که این خط قرمز برداشته شد و اوکراین توانست حملات مؤثری انجام دهد.
بهرهبرداری سیاسی جمهوریخواهان آمریکایی
طولانیتر شدن جنگ باعث شد که در داخل آمریکا روایت جنگ بیپایان شکل گیرد و برخی جناحهای جمهوریخواه این وضعیت را نتیجه مستقیم احتیاط بیش از حد دولت بایدن بدانند. ترامپ هم در سخنرانیهای انتخاباتی خود مدعی شد که بایدن تنها اجازه دفاع به اوکراین داده و مانع اقدام تهاجمی شده است. البته باید توجه داشت که دولت ترامپ نیز برخی محدودیتها، بهخصوص در مورد حملات به داخل روسیه را ادامه داد.
سناریو بر باد رفته
اگر آمریکا از ابتدا تسلیحات حیاتی را بدون تأخیر ارسال میکرد و تهدیدهای هستهای روسیه را بیش از حد جدی نمیگرفت و همچنین اجازه میداد که اوکراین زیرساختهای نظامی و انرژی روسیه را هدف قرار دهد، بسیاری از رویدادهای کلیدی جنگ میتوانستند شکل دیگری را به خود بگیرند. برای مثال، احتمال داشت از سقوط ماریوپل جلوگیری شود، ضدحمله ۲۰۲۲ اوکراین مناطق بیشتری را آزاد کند، نیروهای روسی هنگام عقبنشینی از خرسون نابود شوند، شبکه نفت و گاز روسیه آسیب جدی ببیند و کرملین ناچار شود زودتر وارد مذاکرات واقعی شود. اما این فرصتها تحت سیاست مهار و کنترل ریسک از سوی دولت بایدن از بین رفت.
مذاکره واقعی ممکن است به شرطی که...
برای رسیدن به یک صلح واقعی، لازم است تا محدودیتهای اعمالشده در دوران بایدن کنار گذاشته شود و شرایطی فراهم شود که اوکراین بتواند جنگ را با ظرفیت کامل پیش ببرد. این امر تنها زمانی ممکن است که اروپا نقش جدیتری در تأمین مالی جنگ ایفا کند. برای مثال داراییهای بلوکهشده روسیه به کار گرفته شود، محدودیتهای آمریکا درباره نوع و نحوه استفاده از سلاحها حذف شود، اوکراین اجازه هدفگیری زیرساختهای نظامی داخل روسیه را داشته باشد و تحریمهای ثانویه سختگیرانهتری علیه اقتصاد جنگی روسیه اعمال شود. تنها تحت این فشارهاست که روسیه ممکن است به سمت یک مذاکره واقعی و پایدار حرکت کند.
ارسال نظر