انتقاد روزنامه نزدیک به قالیباف از مسعود پزشکیان/ گویا ترجیح می‌دهد احساسات خود را بر زبان آورد تا راهکارها را تصمیم بگذارد

سرویس: اخبار سیاسی کدخبر: ۷۵۰۰۸۰
اقتصادنیوز: در ادبیات سیاستمداران، هر سخن پیش از آن که محصول احساس و باور شخصی باشد، باید برایند سنجش تأثیر و پیامد آن باشد. پزشکیان اما گویا ترجیح می‌دهد احساسات خود را بر زبان آورد تا راهکارهای خود را بر میز تصمیم بگذارد.
انتقاد روزنامه نزدیک به قالیباف از مسعود پزشکیان/ گویا ترجیح می‌دهد احساسات خود را بر زبان آورد تا راهکارها را تصمیم بگذارد

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه خراسان، سفرهای استانی رئیس‌جمهور در هفته‌های اخیر بیش از آن که خروجی اجرایی و تصمیمی برای حل مشکلات مردم داشته باشد، به تریبونی برای بیان گلایه‌ها، مقایسه‌های سطحی و پرسش‌های بی‌پاسخ بدل شده است.

مسعود پزشکیان که خود سکان‌دار اصلی مدیریت اجرایی کشور است، در سخنان اخیرش در شورای اداری آذربایجان غربی گفت: «ژاپن، کره جنوبی و ترکیه نفت ندارند ولی وضع‌شان از ایران بهتر است. ما نفت و گاز داریم و گرسنه‌ایم!» این جمله در امتداد چند اظهار مشابه در هفته گذشته است که سه بار از تعبیر «روی طلا خوابیدیم، اما گرسنه‌ایم» استفاده کرده است؛ عبارتی که بیش از هر چیز بازتاب ذهنیت انفعالی و نگاه گله‌مند رئیس‌جمهور از وضع کشور است.

در ادبیات سیاستمداران، هر سخن پیش از آن که محصول احساس و باور شخصی باشد، باید برایند سنجش تأثیر و پیامد آن باشد. پزشکیان اما گویا ترجیح می‌دهد احساسات خود را بر زبان آورد تا راهکارهای خود را بر میز تصمیم بگذارد. او از وضعیت اقتصادی شکایت می‌کند، اما توضیح نمی‌دهد که در مقام عالی‌ترین مسئول اجرایی چه اقدام مؤثری برای اصلاح آن در دست دارد.

 وقتی فقر از کمبود نیست، از سوء‌مدیریت است

سخنان رئیس‌جمهور درباره «گرسنگی در کشوری که روی طلا خوابیده» از اساس دچار خطای تحلیلی است. گرسنگی موجود نه نتیجه کمبود منابع است و نه ناشی از نبود کالا؛ بلکه محصول مستقیم ضعف در قدرت خرید، تورم و بی‌انضباطی مالی دولت است. در ایرانِ تحریم‌زده امروز، مسئله اصلی فقدان منابع نیست، بلکه عدم نظارت بر فاصله تولید تا مصرف است. وقتی برنج و میوه در مسیر مازندران تا تهران سه برابر می‌شود، ریشه آن در ساختار عرضه و نظارت دولتی است، نه در جایگاه کشور بر «طلا». حتی اگر فروش نفت چندبرابر شود، تورم کاهش نخواهد یافت مگر آن که دولت بتواند نقدینگی را مهار و تولید را تقویت کند. تجربه تاریخی نیز این را تأیید می‌کند؛ تورم سال ۱۳۵۴ با وجود فروش بی‌سابقه نفت نشان داد که تزریق درآمد بدون کنترل نقدینگی به رکود تورمی منتهی می‌شود، نه رفاه عمومی. بنابراین مسئله اصلی امروز اقتصاد ایران نه در «نداشتن» بلکه در «نظارت نکردن» و «سیاست‌گذاری نکردن» است؛ اموری که در حوزه مستقیم عملکرد دولت قرار دارند، نه دشمن یا تحریم.

 سفرهای بی‌ثمر و سیاست گلایه از تریبون‌ها

پرسش اساسی این است که سفرهای مکرر استانی رئیس‌جمهور چه دستاوردی برای مردم و مدیران محلی داشته است؟ آن چه تاکنون از این سفرها حاصل شده، نه طرح مشخص برای توسعه و نه تصمیمی ملموس برای رفع مشکلات استانی بوده است، بلکه مجموعه‌ای از سخنرانی‌های پرگلایه و پرسش‌های بی‌پاسخ از زبان بالاترین مقام اجرایی کشور است. در حالی که انتظار می‌رود این سفرها به بستری برای ارائه راه‌حل‌های اجرایی و ایجاد انگیزه در مدیران محلی بدل شود، لحن ناامیدکننده و مملو از شکایت پزشکیان بیشتر به تضعیف روحیه مدیران و جامعه می‌انجامد. وقتی رئیس‌جمهور در جمع مدیران استانی می‌گوید کشور در «بدترین وضعیت منابع و اعتباری» است و «ما مقصریم»، در واقع حس ناتوانی را از رأس هرم مدیریت به بدنه منتقل می‌کند. این همان خطری است که می‌تواند نظام اجرایی کشور را دچار رخوت و بی‌باوری کند. هیچ تیم مدیریتی نمی‌تواند در سایه ناامیدی تصمیم‌های بزرگ بگیرد.

لغزش‌های کلامی و آسیب به وجهه دیپلماتیک

در کنار ضعف تحلیلی و مدیریتی، لغزش‌های کلامی رئیس‌جمهور نیز به چالشی تازه بدل شده است. او در جریان سفر اخیر خود به استان آذربایجان غربی گفته است: «ارومیه یک زمانی پاریس ایران بود، حالا ببینید چه کارش کردیم. حالا این یکی را عوض می‌کنیم، یکی دیگر می‌آید پاریس ایران را می‌کند افغانستان.» چنین تعبیری، علاوه بر ناپختگی زبانی، واجد بار تحقیرآمیز نسبت به کشور همسایه است و می‌تواند تبعات دیپلماتیک نامطلوبی در پی داشته باشد.ادبیات مقامات ارشد، به‌ویژه در جایگاه ریاست‌جمهوری، باید بازتابی از هوشمندی سیاسی و شناخت حساسیت‌های منطقه‌ای باشد. مقایسه‌های شتاب‌زده و تمثیل‌های ناپخته از زبان رئیس‌جمهور، اعتماد عمومی را می‌فرساید و تصویری نامطمئن از مدیریت کشور در افکار عمومی منطقه ایجاد می‌کند. چنین گاف‌هایی هرچند ممکن است در ظاهر حاشیه تلقی شوند، در عمل به سرمایه سیاسی و وجهه بین‌المللی کشور آسیب می‌زنند.

نیاز به رئیس‌جمهورِ پاسخگو نه رئیس‌جمهورِ پرسشگر

مسعود پزشکیان در هفته‌های اخیر بیش از هر زمان دیگری چهره یک رئیس‌جمهورِ پرسشگر و گلایه‌مند را از خود نشان داده است. او مدام می‌پرسد «گیر ما کجاست؟»، در حالی که خود در رأس همان «ما» قرار دارد. تکرار چنین پرسش‌هایی بدون ارائه راهکار، بیش از هر چیز نشانه بی‌برنامگی است، نه تواضع یا شجاعت در نقد خود.جامعه امروز ایران نیازمند رئیس‌جمهوری است که بتواند امید بیافریند، راه‌حل ارائه دهد و بر قدرت اجرایی خود تکیه کند، نه آن که به نقش تحلیلگرِ ناامید و گلایه‌مند فروکاسته شود.

 سخنان مکرر از «گرسنگی روی طلا» اگر با اقدام همراه نباشد، تنها احساس محرومیت و خشم را در جامعه بازتولید می‌کند. کشور به عمل نیاز دارد، نه تکرار گلایه‌ها.

 

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید