انتقاد عباس عبدی از نظام امتیازدهی و سهمیه‌ها/ تا حالا چند تا از فرزندان مسوولان را دیده‌اید که قهرمان ورزشی باشند؟/ ولی تا دلتان بخواهد مدیران حکومتی هستند

سرویس: اخبار سیاسی کدخبر: ۷۴۹۶۸۱
اقتصادنیوز: فعال اصلاح طلب نوشت: تا حالا چند تا از فرزندان مسوولان را دیده‌اید که قهرمان ورزشی باشند؟ ولی تا دلتان بخواهد مدیران حکومتی هستند!! چرا؟ رانت و تبعیض و حذف رقابت در تشخیص صلاحیت علمی و حرفه‌ای است.
انتقاد عباس عبدی از نظام امتیازدهی و سهمیه‌ها/ تا حالا چند تا از فرزندان مسوولان را دیده‌اید که قهرمان ورزشی باشند؟/ ولی تا دلتان بخواهد مدیران حکومتی هستند

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اعتماد، عباس عبدی در یادداشتی نوشت: بسیاری از مفاهیم و گزاره‌ها را ابتدا وارونه کرده و سپس به بدترین شکل آن را اجرا می‌کنیم و انتظار داریم که مشکلی هم پیش نیاید. سهمیه‌های آموزشی دقیقا مثل قیمت‌گذاری بنزین است و البته شاید هم بدتر، چون قیمت‌گذاری را اگر ‌برداریم، مشکل حل می‌شود ولی سهمیه‌ها اگر برداشته شوند، مشکل قبلی‌های کم سوادی که بر آن اساس مدرک گرفته‌اند هنوز هم هستند. هم سهمیه و هم قیمت‌گذاری با ادعای حرکت به سوی عدالت و کاهش فشار به طبقات ضعیف اجرا می‌شود، ولی در هر دو مورد دود اصلی این سیاست به چشم همه جامعه می‌رود. سهمیه قطعا بدتر از سمیه است و آثار تخریبی آن نامحدود است. منظورم نفی امتیاز دادن و تبعیض مثبت قائل شدن نیست.

برای نمونه می‌توان و حتی ‌باید به طبقات کم‌درآمد کمک‌های بیشتری کرد که فرزندان آنان در مدارس بهتری درس بخوانند یا بودجه بیشتری را برای آموزش مناطق محروم در نظر گرفت یا برای فرزندان شهدا و جانبازان کشور امتیازات مادی و آموزشی قائل شد تا بهتر درس بخوانند، ولی این امتیازات را نمی‌توان جانشین اصل رقابت کرد. اکنون ورزش حرفه‌ای ایران تنها حوزه‌ای است که از چنین سیاست غلطی به دور است. به همین علت است که در کشتی، وزنه‌برداری و... در جهان اول می‌شویم یا تعداد مدال‌های ایران در المپیک از بسیاری دیگر از کشورهای منطقه و جهان بهتر است، ولی در حوزه‌های دیگر نه تنها جایگاه و اعتبار مشابه را نداریم، بلکه بسیار هم عقب هستیم. چرا؟ به این علت که کسی را برای مسابقات به خارج می‌فرستند که زودتر از همه از خط پایان بگذرد یا همه را در کشتی بِبرد یا وزنه سنگین‌تری بزند. البته ما می‌توانیم برای مناطق محروم باشگاه‌های ورزشی با هزینه صفر یا ارزان فراهم کنیم تا افراد این مناطق از امکان بروز ظرفیت‌های خود بهره‌مند شوند، ولی هیچ‌گاه به یک وزنه‌بردار منطقه محروم تخفیف در وزنه نمی‌دهند. امتیاز در صلاحیت مدیریتی و علم داده نمی‌شود، امتیاز در مواردی داده می‌شود که فرد بتواند صاحب صلاحیت و علم شود. پس از آن باید وارد رقابت باشد. 

تا حالا چند تا از فرزندان مسوولان را دیده‌اید که قهرمان ورزشی باشند؟ ولی تا دلتان بخواهد مدیران حکومتی هستند!! چرا؟ رانت و تبعیض و حذف رقابت در تشخیص صلاحیت علمی و حرفه‌ای است. 

برای دقت در بحث کارنامه دو نفر را از آخرین آزمون استخدامی بانک مرکزی در همین امسال مقایسه می‌کنیم. نمره نهایی این دو نفر به ترتیب ۲۰ و ۳۵ شده است. اولی سهمیه ۲۵درصدی داشته و قبول شده ولی دومی که داوطلب آزاد بوده که رد شده و کمترین نمره قبولی در سهمیه آزاد نیز ۴۴ بوده است. برای درک تفاوت این دو نفر کافی است که گفته شود جوان مردود شده در آزمون دروس تخصصی و ریاضی و آمار دو برابر فرد پذیرفته شده، پاسخ صحیح داده است. حتی در دروس معارف اسلامی و آشنایی با قانون اساسی و قوانین بانکی نیز ۴ برابر فرد پذیرفته شده پاسخ درست داده است. فرد پذیرفته شده حتی یک پاسخ درست هم در درس‌های کاربرد آمار و قانون بانک مرکزی و شناخت بازارها و نهادهای مالی ایران نداده است.

اگر این مقایسه را میان فرد پذیرفته شده با آخرین پذیرفته شده آزاد انجام دهیم شکاف بسیار زیادتر خواهد شد. تفاوت این دو تقریبا مثل دو نفری است که معدل دیپلم آنان ۶ و ۱۷ باشد. با این وضع بانک مرکزی کشور که باید محل حضور نخبگان اقتصادی و بانکی و پولی کشور باشد از افراد کم‌سواد و بی‌سواد پر می‌شود و سرطان تورم را نمی‌توان با چنین کارکنانی درمان کرد که تشدید هم می‌شود. یکی از مهم‌ترین دلایل وضع کنونی همین سمیه‌هاست که به غلط نام سهمیه روی آن گذاشته‌اند. تازه در کارنامه مذکور چند ضریب و امتیاز دیگر، یعنی، بومی بودن؛ حافظ قرآن بودن و امتیاز قانون جوانی جمعیت!! هم هست که هیچ کدام آن را نداشته و الا رتبه سهمیه‌ای بالاتر هم می‌رفت. 

پرسش این است که چرا در ایران به جای بهبود سطح آموزش عمومی در مناطق محروم یا افراد خاص و منسوبین به شهدا و جانبازان، محصول نهایی علم را که دانشگاه است مشمول سهمیه می‌کنند؟ حکومت وظیفه دارد که در مراحل کسب علم به آنان کمک کند تا استعداد آنان شکوفا شود و بعد در رقابت کاملا منصافانه علمی وارد دانشگاه شوند. مثل کاری که در ورزش می‌شود. نه اینکه امتیاز و سهمیه را در مرحله دانشگاه بدهد. نتیجه چه می‌شود. در اینجا فقط برخی از آخرین آمارها را متذکر می‌شوم.

با افزایش ظرفیت ۲۰ درصدی سالانه در رشته‌های پزشکی و اختصاص آن به سهمیه‌های گوناگون یکی از نتایج آن چنین است. بهترین رتبه پذیرفته شده روزانه در رشته پزشکی و در سال ۱۴۰۳، بالطبع رتبه اول و بدترین رتبه ۱۹۵۸ در کل کشور بود، ولی در سهمیه‌های اضافه شده، بهترین رتبه ۱۸۱۹۳ و بدترین رتبه آنان ۶۲۴۰۴ بوده است. مثل این است که برای حمایت از مناطق محروم، تیم فوتبال یکی از شهرهای یک منطقه محروم را با چند نفر از تیم ملی ترکیب و آنان را برای مسابقه عازم جام جهانی کنیم.

در رشته دندانپزشکی نیز بهترین رتبه پذیرفته شده روزانه در سال ۱۴۰۳، برابر ۹ و بدترین آن ۱۴۳۷ در کل کشور است. این ارقام برای مشمولین سهمیه‌های مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، به ترتیب ۱۱۳۰۲ بهترین رتبه و بدترین رتبه ۳۳۲۶۰ است. کسانی که با مفهوم و تفاوت این رتبه‌ها آشنا هستند، متوجه می‌شوند که سطح تفاوت آنها در حد تیم ملی کشور با یک تیم دسته چهارم در فلان شهرستان دور افتاده است. واقعا تصویب‌کنندگان چنین سهمیه‌هایی حاضرند سلامت خود و فرزندانشان را به چنین دانشجویانی بسپارند؟

چرا در ورزش چنین خطایی را نمی‌کنیم، ولی در علم و به ویژه سیاست به ‌شدت مرتکب آن می‌شویم؟ اخیرا یک عضو تندروی کمیسیون فرهنگی مجلس گفت که «باید به جوانان بگوییم ازدواج کنید تا امتیاز بیشتری در استخدام و موقعیت‌های اجتماعی بگیرید؛ چراکه تشکیل خانواده و فرزندآوری باید بخشی از رزومه هر فرد محسوب شود.» وی متوجه نیست که اصولا علت کاهش فرزندآوری همین امتیازات نادرست و خانمان‌برانداز است. چرا؟ به این دلیل روشن که مدیریت‌ها براساس صلاحیت‌های حرفه‌ای توزیع نمی‌شود، براساس رانت و امتیازات غیرمرتبط است.

ازجمله حذف سایر نامزدهای نمایندگی موجب آمدن چنین نمایندگان فاقد بینش علمی به مجلس شده است. به دلیل این امتیازات ناروا اقتصاد و سیاست و فرهنگ رو به زوال می‌رود و کشور در بحران قرار گرفته و در نتیجه مردم در فقر و ناامیدی و یأس و ناتوانی اقتصادی قرار می‌گیرند و از ازدواج و فرزندآوری پرهیز می‌کنند. در واقع او به کسی که بیماری قند دارد، شیرینی و قند را به عنوان درمان تجویز می‌کند. پس از هر وعده غذا مصرف دو بطری نوشابه را ضروری می‌داند!!

هیچ راهی برای اصلاح کشور جز حذف تمامی سمیه‌ها که با عنوان سهمیه است، وجود ندارد. در انتخابات، در آموزش عالی، در استخدام‌ها و... دادن هرگونه امتیازی به طبقات محروم و دیگران باید پیش از این مرحله داده شود. امتیازات باید برای توانمندسازی آنان، برای کسب صلاحیت حرفه‌ای و مدیریتی، برای کسب علم و... باشد و نه دادن مدرک و شغل و مدیریت. اینها همه فساد و رانت است. بذر و نهال این بلا و سرطان خودخواسته‌ ازسوی مجالس اصولگرا و تندرو در این کشور کاشته شده است.

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید