شبح‌هایی که از سایه‌ها به جهان زندگان بازمی‌گردند

مردان و زنان نامرئی که زندگی‌شان دزدیده‌ شد | هیچ نور و استودیویی در انتظار زندانیان فلسطینی نبود اما...

سرویس: اخبار سیاسی کدخبر: ۷۴۸۷۱۱
اقتصادنیوز: هیچ نور استودیویی در انتظار زندانیان فلسطینی نبود. هیچ مجری خندانی از آنها حرف نمی‌زد. فقط چهره‌های لاغر، دست‌های لرزان، چشمان گودافتاده که زبانی متفاوت، زبان درد سخت می‌گفتند.
مردان و زنان نامرئی که زندگی‌شان دزدیده‌ شد | هیچ نور و استودیویی در انتظار زندانیان فلسطینی نبود اما...

به گزارش اقتصاد نیوز، زندانیان فلسطینی همیشه در قلب مبارزه ایستاده‌اند. مدت‌ها پیش از این اشغال اسرائیلی حتی در دوران قیمومیت بریتانیا.

سمیه غنوشی در میدل ایست آی نوشته است: آن‌ها مانند شبح‌هایی که از سایه‌ها به جهان زندگان بازمی‌گردند، تلوتلوخوران از زندان‌ها بیرون آمدند.

مردان و زنان نامرئی

از یک سو، دوربین‌های غربی بر چهره‌های خندان ۲۰ مرد اسرائیلی آزادشده زوم کردند. نام‌هایشان پخش شد. خانواده‌هایشان پروفایل شد. اتحادهایشان به صورت زنده به نمایش گذاشته شد. آنها غرق در نور گرم، آغوش‌های لطیف، پوشش بی‌پایان بودند.

خبر مرتبط
تماشای این جنایت دردناک است | از آشویتس تا غزه؛ چطور سکوت به نسل‌کشی دامن می‌زند؟

اقتصادنیوز: نسل‌کشی در مقابل چشمان ما ادامه دارد. آنهایی که سکوت می‌کنند به نحوی در آن شریکند.

از سوی دیگر خارج از کادر و تقریباً نامرئی، نزدیک به دو هزار فلسطینی از دروازه‌های زندانی بیرون آمدند که سال‌های زندگی‌شان را بلعیده بود.

هیچ نور استودیویی در انتظارشان نبود. هیچ مجری خندانی از آنها حرف نمی‌زد. فقط چهره‌های لاغر، دست‌های لرزان، چشمان گودافتاده که زبانی متفاوت، زبان درد سخت می‌گفتند. تفاوت تکان‌دهنده بود.

نام‌های محو شده

برای هر اسرائیلی آزادشده، صد فلسطینی. برای هر نامی که جهان شنید، صد نام محو شده. بازگشتشان با اشک، هلهله، بازوهای باز روبرو شد – اما همچنین با آوار، گورها، و فضاهای خالی جایی که خانه‌ها و عزیزانشان زمانی بودند.

اسرای فلسطینی

این جشن آمیخته با عزاداری بود، شادی درهم‌تنیده با اندوه. شادی ابوسیدو، عکاس خبری که از بیمارستان الشفا ربوده شده و ۲۰ ماه در سلول اسرائیلی نگه داشته شده بود، یکی از آن‌ها بود.

وقتی همسرش وارد شد، مانند مردی دیوانه به سویش دوید و در آغوش گرفت. سپس کودکان آمدند، کوچک، لرزان، دراز کردن دست به سوی پدری که می‌ترسیدند برای همیشه از دستش داده‌اند. او به زانو افتاد و آن‌ها را در آغوش جمع کرد، با دست‌های لرزان چهره‌هایشان را لمس کرد، بارها و بارها در ناباوری دیوانه‌وار بوسید. از میان اشک‌ها فریاد زد: به من گفتند همه‌تان مرده‌اید. به من گفتند غزه رفته است.

علی السایع پس از ۲۰ سال زندان بیرون آمد. دخترش، که هنگام دستگیری کودک بود، حالا جوانی شده و با گریه به سویش دوید. او چهره‌اش را میان کف دستانش گرفت و آرام زمزمه کرد: تو گل سرخ منی.

00

هیچ کلمه‌ای برای دهه‌های دزدیده‌شده وجود نداشت. تولدهای از دست رفته، بزرگ شدن که هرگز ندید، زندگی که بدون او گذشت.

هیچ‌کس برای در آغوش گرفتن باقی نمانده

دیگرانی هم بودند که، هیچ‌کس برای در آغوش گرفتن باقی نمانده بود. حیثم سالم بیرون آمد در حالی که دستبندی که برای تولد دخترش، ساخته بود را محکم گرفته بود.

اولین چیزی که پس از آزادی شنید این بود که همسرش و هر سه فرزندش در غزه کشته شده‌اند.

صبح همان روز، پدر روزنامه‌نگار صالح جعفراوی پسرش را دفن کرد. چند ساعت بعد، اتوبوس‌های حامل زندانیان آزادشده وارد غزه شدند. پسر بزرگش، ناجی، پیاده شد. به سوی آغوش پدر دوید و از میان اشک‌ها پرسید: صالح کجاست؟ پیرمرد او را محکم در آغوش گرفت، صدایش ترک برداشت و زمزمه کرد: دیروز شهید شد. ناجی فرو ریخت، وزن اندوه سنگین‌تر از زنجیرهایی که تازه از آن‌ها رها شده بود. پدرش کنارش زانو زد، پسر شکسته‌اش را در آغوش گرفت، هر دوی‌شان در خاک گریه می‌کردند.

آنها که تبعید شدند

برخی نه به خانه‌هایشان، بلکه در تبعید رها شدند. مراد ابورب، از رام‌الله، به جای بازگشت به خانه به مصر تبعید شد. خواهرش برای روز آزادی‌اش کت‌وشلواری خریده بود، سایزش را حدس زده بود چون از کودکی‌اش او را در آغوش نگرفته بود.

اما خبر ناگهان آمد. او رفته بود. بدون خداحافظی. بدون نگاه آخر. بدون آغوشی که سال‌ها تصور کرده بود. خواهرش گریست.

دیگران چنان ضعیف بیرون آمدند که به زور می‌ایستادند. یک پدر به آغوش سه فرزند گریانش فرو ریخت، فریادهایشان در هوا طنین‌انداز شد. بدن لاغرش می‌لرزید در حالی که آن‌ها به او چسبیده بودند.

آزادی 1

مقامات اسرائیلی تیم‌های تروما برای اسیران اسرائیلی بازگردانده آماده کرده بودند و شگفت‌زده شدند که آن‌ها سالم، بدون کمک راه می‌روند، برای دوربین‌ها لبخند می‌زنند. در تضاد تکان‌دهنده، فلسطینی‌هایی که بیرون آمدند نشانه‌های غیرقابل انکار گرسنگی و آزار را بر تن داشتند: چهره‌های کبود، استخوان‌های نمایان، چشمان گودافتاده.

رنج آن‌ها اتفاقی نبود. سیاستی بود اجرا شده توسط وزیر راست افراطی ایتامار بن‌گویر، که شکستن زندانیان فلسطینی را از طریق تحقیر، گرسنگی و خشونت، مأموریت شخصی خود می‌داند.

سازمان‌های حقوق بشری و سازمان ملل متحد شکنجه سیستماتیک در زندان‌های اسرائیل را مستند کرده‌اند: ضرب و شتم‌های وحشیانه، شوک الکتریکی، وضعیت‌های تنش‌زا، خشونت جنسی، حمله سگ‌ها، سوختگی با سیگار، سوختگی شیمیایی، گرسنگی، محرومیت از دارو، نماز، حتی خواب.

این ظلم بر بدن‌هایشان نوشته شده است. برخی چنان تغییر کرده بیرون می‌آیند که حتی مادرانشان آن‌ها را نمی‌شناسند.

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید