سایه دیپلماسی بر روابط ایران و آمریکا

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه اعتماد نوشت: در دنیای سیاست، خوشبینی و بدبینی فینفسه فاقد ارزش است، چراکه سیاست تابع شرایط است و شرایط میتواند با نقشآفرینیهای مخرب به سرعت تغییر کند. اما اگر چارهای جز اینکه براساس واقعیات بیرونی روندها را تحلیل کنیم، روند مذاکرات به گونهای دور از انتظار امیدوارکننده است. استقبال جامعه جهانی، کشورهای منطقه و از اینها مهمتر واکنش و بازار در داخل محک خوبی برای تحلیل، ارزیابی و نتیجهگیری است.
ارزیابی عراقچی پس از نشست رم و اعلام «مثبت و رو به جلو» گفتوگوها، توافق بر ورود به مباحث کارشناسی (فنی) در روز چهارشنبه و نشست سوم هیاتهای عال رتبه در مسقط جملگی نمایانگر غلبه دیپلماسی بر نظامیگری است و ترجیح مذاکره بر موشک و پهپاد و رزم ناو. ارزیابی عراقچی از «خوشبینی محتاطانه» کاملا قابل درک است که باتوجه به مسوولیت سنگین و دشواری مسیر باید مراقب بوده و سخنی نگوید که بعدها با مشکل پاسخگویی رو به رو شود.
جو حاکم بر دو دور نشست در مسقط و رم و تفاهمات اولیه را نمیتوان حاصل گفتوگوها دانست. روشن است که تفاهم سیاسی نانوشتهای بین ایران و امریکا شکل گرفته. منطق این تفاهم نیاز هر دو طرف برای حل مشکلات از طریق مذاکره و دیپلماسی است. باید این تحول را به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. ترامپ در همان سخنرانی اولیه بعد از پیروزی خود در انتخابات اعلام کرد در پی پایان دادن به جنگها و برقراری صلح در جهان است. این ادعا با هر انگیرهای باشد نمایانگر رویکرد رییسجمهور بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی در سیاست جهانی است. گفتهاند هدف او دستیابی به جایزه صلح نوبل است.
برخی دیگر اهمیت و اولویت اقتصاد در افکار ترامپ را دلیل رویکرد او ذکر میکنند. بدون نیتخوانی افکار ترامپ، تحلیل رفتار تحقیرآمیز او با نتانیاهو رویداد مهمی بود که نمیتوان آن را نادیده گرفت. روشن است که نتانیاهو اینبار نیز با هدف سوار شدن بر تحولات، تاثیرگذاری بر ذهن ترامپ و ترغیب وی به گزینه نظامی عازم واشنگتن شد.
فراموش نکردهایم که در تصمیم نهایی ترامپ برای خروج از برجام سفر نتانیاهو و ارایه اسناد به سرفت رفته از ایران نقش تعیینکنندهای داشت. اما اینبار و برخلاف آنچه که نخستوزیر کودککش اسراییل انتظار داشت، ترامپ در مقابل چشمان بهتزده وی، اعلام کرد روز شنبه با ایران در سطح بالا و مستقیم مذاکره خواهیم کرد.
شاید گمانهزنی درستتر در تحلیل رویکرد امریکا درباره حل برنامه هستهای ایران، تمرکز ترامپ و هسته اصلی قدرت امریکا (Deep State) به تهدیدی است که از سوی چین احساس میکنند و اینکه برای استفاده از تمام ظرفیت در این مواجهه از شر مشکلات دیگر خلاص شوند.
رویکرد ترامپ به ایران با هر انگیزهای باشد باید آن را به فال نیک گرفت. کنکاش در گذشته و گمانهزنیهای مبتنی بر انگیزه در تغییر رویکردها آفتی است که حاصلی جز اتلاف وقت و تاثیر منفی بر روند مذاکرات ندارد.
برخلاف مذاکرات منتهی به برجام که مخالفان متعددی حتی در میان همسایگان داشت، در حال حاضر تنها مخالف قطعی مذاکرات و طرفدار قطعی جنگ اسراییل و نتانیاهوست.
در این طرف نیز تغییر رویکردها کاملا مشهود است. در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، شینزو آبه نخستوزیر فقید ژاپن حامل نامه وی بود، رهبری حتی نامه را لایق پاسخ دهی ندانست. اما اکنون رهبری نامه را میپذیرد، به نامه پاسخ میدهد و بهرغم حجم سنگین مخالفتها ولو از سوی گروهی کوچک و اندک در کشور با مذاکرات موافقت میکند. این امر نمایانگر تغییر معناداری در رویکرد ایران است که قطعا مردم از آن خوشحالند و استقبال میکنند. نادیده گرفتن این تحول مثبت و گمانهزنی درباره انگیزهها و اهداف به دور از عقلانیت سیاسی است.